فهرست كامل فيلم‌هاي بخش مسابقه مستند جشنواره سي‌ام اعلام شد

عناوین فیلم‌های بخش جستجوی حقیقت جشنواره بین المللی فیلم فجر اعلام شد. به گزارش روابط عمومی سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر هیاتی متشکل از حسین خورشیدی، رضا درستکار، محمدعلی فارسی، محمد صدری و وحید موسائیان پس از ارزیابی و بررسی آثار مستند بلند رسیده به دبیرخانه جشنواره ۲۰ فیلم مستند را برای حضور در بخش مسابقه معرفی کردند. عناوین فیلم‌های مستند منتخب جشنواره به این ترتیب است:


بانوی مبارز
به کارگردانی: پناه برخدا رضایی،

دوبلور ساکت
 به کارگردانی: شاهرخ بحرالعلومی،

کرمان چهارسوق تجاری
 به کارگردانی: حسن بابایی،

بهترین مجسمه دنیا
 به کارگردانی: حبیب احمد‌زاده،

مهرجویی کارنامه چهل ساله
به کارگردانی: مانی حقیقی،

میراث آلبرتا
 به کارگردانی: حسین شمقدری،

۱۵۵۹
 به کارگردانی: محمد رضا ابوالحسنی،

زندگی در قلب دنا
به کارگردانی: فرشاد افشین‌پور،

خلیج فارس
 به کارگردانی: ارد عطارپور،

کریم
 به کارگردانی: محسن برمهانی،

نویسنده بودن
 به کارگردانی: مصطفی آل احمد،

آینه‌های غبار
گرفته به کارگردانی: رهبر قنبری،

شیخ شوخ کاشی
به کارگردانی: صادق داوری فر،

درجستجوی پلنگ ایرانی
 به کارگردانی: فتح اله امیری،

کهریزک چهارنگاه
به کارگردانی: رخشان بنی اعتماد، پیروز کلانتری، محسن امیریوسفی، بهمن کیارستمی،

ستاره‌ها
به کارگردانی: بابک کلانتری، پیمان نهان قدرتی، مرتضی علی عباس میرزایی، فرهاد ورهرام، محمدحسین جبلی جوان و عباس امینی،

دیلمان بهشت نیاکان
به کارگردانی: فرهاد مهران فر،

شگفتی‌های غار کتله خور
 به کارگردانی: حسن دهقانی کمارجی،

وقتی ابر‌ها پایین می‌آیند
به کارگردانی: معین کریم الدینی،

البرز
به کارگردانی: منوچهر طیاب

شایان ذکر است سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر با رویکرد «اخلاق، آگاهی و امید» به همت معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از روزهای ۱۲ الی ۲۲ بهمن در تهران و استان‌های مختلف کشور برگزار می‌شود.

بایسیکل ران


این مرد افغانی معجزه میکنه ... اسمش نسیمه ولی طوفان میکنه !
همین مرد افغانی تو هندوستان یه قطار رو با چشاش نگه داشته و تو پاکستان 2 تا گاو رو با یه انگشش بلند کرده !
حالا قرار اینجا هفت شبانه روز زندگی کنه و رو دوچرخه رکاب بزنه ...
نسیم طوفان میکنه ! نسیم طوفان میکنه ! 
بایسیکل ران

عكس از پشت‌صحنه فيلم «پل چوبي» ساخته مهدي كرم‌پور

اثبات یك تئوری در برنامه تاسف آور «هفت»:

برنامه هفت این هفته، یكی از انتقادآمیزترین قسمت هایش را به صورت زنده پخش كرد تا بسیاری از اشخاصی كه تصور می كردند این برنامه در مسیر كسب استقلال بیشتر از فشارهای بیرونی و سرویس دادن های بی جهت به این و آن پیش می رود و امیدوار بودند نصف استقلال و آزادگی برنامه نود را داشته باشد، ناامید شوند و البته به این مسئله ایمان بیاورند كه بسیاری از مدیران دولت دهم، ساختار فكری و حتی رفتاری مشابه با دكتر احمدی نژاد دارند كه دستچین چنین مدیرانی برای یك دست سازی قوه مجریه، تنها از چهره هایی چون مشایی برمی آید!

به گزارش سرویس فرهنگی هنری «آینده»؛ در حالی كه انتظار می رفت برنامه هفت این هفته به عنوان تنها برنامه تخصصی سینمایی سیما به بررسی مسائل روز سینمای ایران بپردازد و رویه معمولش حفظ شود و در شرایطی كه یك سال و اندی تا پایان دولت دهم و بررسی عملكرد مدیران دولت باقی مانده، بخش اعظم زمان برنامه این هفته هفت به جواد شمقدری، معاون سینمایی وزارت ارشاد اختصاص پیدا كرد و عملاً مردمی كه تا بامداد شنبه شب چشم انتظار تماشای یك هفت تاثیرگذار بودند، با سخنرانی یك مسئول دولتی كه از اتهام زنی خالی نبود، به این برنامه و كسب استقلالش نیز دل نبندند.

«هفت» كه با افزایش مخاطبانش و قرار گرفتن میان پنج برنامه پرمخاطب تلویزیون، انتظار می رود بیش از گذشته سطحش را حفظ كند، این هفته حتی نظرسنجی اش را هم به شمقدری اختصاص داد و در یك نظرسنجی مثبت، چند گزینه را به عنوان دستاوردهای دوره یك سال و نیمه معاونت شمقدری در وزارت ارشاد ذكر كرد و از مردم خواست بگویند كدام یكی از فعالیت هایش كه برخی شاید اصلاً به درستی اجرا نشده، مهم تر بوده است! با این حساب احتمالا كل دوره شمقدری همراه با دستاورد بوده و اشكالی در اتفاقات تلخ این دوره وجود ندارد و اگر وجود داشته، طرح چنین نظرسنجی اشتباه بوده و بهتر است بازرگانی صداوسیما فاكتور این برنامه را به دفتر شمقدری ارسال كند.

در طول این برنامه، هرچند شمقدری به گونه ای صحبت كرد كه بسیاری از عوام حق را به او دهند اما اهل فن می دانستند میزان برخورد هیستریك شمقدری نسبت به گفتارهای منتقدینش كه به اندازه یك اپسیلونش در هفت پخش شد، یك درصد رفتارهایی است كه او با منتقدینش داشته و طبیعتاً وقتی با یك هنرمند برخورد مناسبی نشود، نباید انتظار داشت برای برنامه ای كه صرفاً رزومه كاری امثال شمقدری می شود، هنرمند اعتبارش را خرج كند و پا به میدان بگذارد و طبیعتاً با چنین قواعدی توقع شمقدری برای لبیك گفتن بسیاری از هنرمندان به او، خواستی غیرمنطقی است.

وقتی مجید مجیدی كه اتفاقاً همچون حاتمی كیا ارزشی است و اتفاقاً از قبیله امثال شمقدری نیست نیز فارابی برای ساخت فیلم «زندگی حضرت محمد»، از آن بودجه های میلیاردی كه به بحرانی رفیق شمقدری برای «ملك سلیمان» اختصاص داد، نمی دهد و مجیدی كه به مراتب حرفه ای تر از امثال بحرانی و جیرانی است، با تایید مقامات عالی رتبه كشور، بودجه اش را از بنیاد می گیرد و با عوامل درجه یك فیلمبرداری و جلوه های ویژه جهان و نه یك مشت چینی، پروژه سه گانه اش را كلید میزند و یا وقتی اسپانسر دولتی فیلم شهید چمران پشت حاتمی كیا را خالی می كند، شمقدری نباید انتظار داشته باشد، این طیف به دعوتش پاسخ مثبت دهند.

باید توجه داشت، دیگر مسئله حذف كیارستمی ها یا بیضایی ها نیست؛ دیگر حتی ارزشی هایی كه با امثال شمقدری قرابت نداشته باشند، سرنوشت شان، سرنوشت مجید مجیدی، ابراهیم حاتمی كیا، رضا میركریمی و كمال تبریزی است و این اتفاقی است كه در دوره شمقدری و چند سال پیس از او و تیمش رقم خورده است. وقتی پاسخ شمقدری به نقد همایون اسعدیان كارگردان فیلم ارزشمند «طلا و مس» كه شورای عالی سینما و تشكیلات دولتی ساز صنفی وزن چندانی ندارد، این می شود كه "قپون (ترازو) اسعدیان و قبیله اش احتمالاً «اسرائیلی» است(!) كه وزن اینها را كم نشان می دهد و وزن خودشان را زیاد نشان می دهد"، چگونه امثال شمقدری توقع دارند، اهالی سینما به شكل حداكثری و به خصوص چهره های مطرحش همراه این معاونت شوند و چشم انتظار پایان این دولت و به بایگانی تاریخ رفتن شیوه مدیریت كنونی امور سینمایی كشور نباشند؟

شمقدری دیروز این فرضیه را به نظریه تبدیل كرد كه بسیاری از مدیران دولت دهم، كپی برابر اصل احمدی نژاد در مقیاس كوچك تر هستند. او تهمت رانت خواری به بخشی از اهالی سینما زد و ادعا كرد وقتی آمده اجازه نداده رانت خواری عده ای ادامه داشته باشد و به همین دلیل گروهی از اهالی سینما با او سر جنگ برداشته اند. اما وقتی جیرانی، درخواست تلفنی همین اهالی سینما مبنی بر ارائه سندی برای رانت خواری شان در دوره گذشته را به شمقدری منتقل كرد و شمقدری ماند كه چه بگوید، یادآور برخی ها بود كه به برخی اشخاص در مقابل میلیون ها بیننده تلویزیون تهمت بستند و هنوز یك برگ سند برای ادعاهایشان منتشر نكرده اند. یا وقتی آقای معاون نمودار روی دست گرفت تا با نمودار ثابت كند، وضع سینمای ایران خیلی هم خوب است و منتقدینش حرف مفت می زنند، به اندازه كافی رفتارش نوستالژیك بود! علاقه اش به گرفتن به اندازه یك برنامه دیگر هفت، وقت مردم نیز در همین راستا می توان تعبیر كرد!

به هر حال بسیاری دیگر از مدیران نیز از آنتن زنده بدشان نمی آید تا در این فرصت كه امكان دیزالو كردنش هم وجود ندارد به هركس كه خوششان نمی آید توهین و اتهام زنی كنند، كما اینكه علی الظاهر در برنامه هفته بعد "هفت" نیز آنتن زنده تلویزیون قرار است به برخی دیگر از مدیران سینمایی اختصاص یابد و مردم با مشاهده بیشتر كشمكش های اینها سر قدرت، به آینده فرهنگ و هنر كشور امیدوارتر شوند(!) اما چرا عوامل «هفت» و شخص جیرانی اجازه می دهند برنامه ای تریبون یك معاون شود؟ پاسخ این پرسش را باید در برنامه «نود» جست، اما چرا؟

فرض را بر این بگذارید كه فردوسی پور در یك باشگاه فوتبال، مدیرعامل یا یا رئیس هیات مدیره یا مربی و یا صاحب هر مسئولیت دیگری بود و طبیعتاً شستش زیر دندان كفاشیان و دیگر عوامل فدراسیون فوتبال بود. آیا در این صورت، او می توانست نقدهایی كه اكنون نسبت به فدراسیون فوتبال و مجموعه تحت مدیریت سایر باشگاه ها انجام می دهد را داشته باشد؟ حال اگر جیرانی، دیشب از شمقدری تمجید نمی كرد و او را نخستین معاون پاسخگوی(!) سینمایی وزارت ارشاد نمی خواند، چه تضمینی وجود داشت كه به موقع پروانه ساخت و پروانه نمایش فیلم های آتی اش صادر شود و یا به تعداد كافی و در هفته های متمادی، فیلم هایش اكران شود؟ یا او اگر بخواهد نقد یك فیلمبردار یا صدابردار خوب را داشته باشد، چه تضمینی وجود دارد كه فردا این شخص با پروژه های سینمایی پیش روی جیرانی همكاری كند؟!

وقتی بسیاری درخواست دارند این برنامه به شخصی سپرده شود كه هم تسلط و اعتبارش در سینمای ایران بیش از جیرانی باشد و هم دستش در كار نباشد و به همین دلیل امكان تحت فشار قرار گرفتنش وجود نداشته باشد، به همین دلیل است. قطعاً اگر هفت شب گذشته چنین مجری و تهیه كننده ای داشت، آنهایی كه مورد اتهام از سوی شمقدری واقع شدند، می توانستند روی خط بیایند و پاسخ دهند و مجری نمی گفت امكان پاسخ دادنشان وجود ندارد!

اما شرم آورتر از این اتفاقات، طرح فیلم «مردان مریخی، زنان ونوسی» بود كه حتی اكران چنین فیلم نازلی نیز چای تاسف دارد. چه رسد به اینكه در «هفت» كه بسیاری از آثار ارزشمند بایكوت شده و یك دقیقه نقد نشده اند، این فیلم مورد نقد قرار گیرد و علی الظاهر جیرانی به همین سطح علاقه بیشتری دارد!

پروین و حزب‌الله در بازی ایران-بحرین/ گزارش تصویری

منبع:

http://aftabnews.ir/vgljvmevxuqetaw..suufzfb8.html


درباره آخرین فیلم کیارستمی: کپی برابر اصل

این فیلم آخر کیارستمی کبیر بد جوری دل ما رو ربود:

یه داستان درباره رابطه عاطفی یه زوج میانسال که با ریتم و حس و حال بسیار خوبی جلو میره و من بی حوصله رو هم بد جوری میخکوب خودش کرد.

اولا که خیلی وقت بود یا بهتر بگم اصلا فیلم اینچنینی از کیارستمی ندیده بودیم  هم از نظر داستان و شکل روایت هم از نظر کلیت فیلم که بر خلاف آثار قبلی استاد که ریتم کندی داشتند و بیشتر در روستاها و با نابازیگران و بعضا بچه ها کار شده بود این فیلم در اروپا و با بازیگران معروفی چون ژولیت بینوش و با ریتم بسیار خوب که همه جور مخاطب را جذب میکنه ساخته شده است.

کلا در کارنامه کیارستمی به عنوان یک "سورپرایز!" میشه ازش یاد کرد : چرا که اگرچه امضای فیلمساز رو داشت ولی خیلی از فضاهای قبلی که کیارستمی کار کرده بود متفاوت بود.

داستان عاطفی فیلم بدون هیچ تپق و یا ایستی به زیبایی و تاثیر گذاری کامل بیان میشه و تماشاچی رو به شدت در گیر خودش میکنه: بازی ژولیت بینوش که جایزه بهترین بازیگر زن کن گرفت شاهکار بود .میزانسن های فیلم خیلی چشم نواز و تماشاییه و از نقاط قابل توجه فیلم بشمار میره.

سادگی سادگی سادگی:

سادگی یکی از المانهای همیشگی فیلمهای استاد و مولف سینمای ایران عباس کیارستمیه: شاید شروع فیلمسازی او از کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان یکی از این عوامل باشه .

کیارستمی پیچیده ترین رفتارها و فلسفی ترین مفاهیم انسانی رو به ساده ترین شکل ممکن برای تماشاگرش بیان میکنه : و تماشاگر فیلمهای او علاوه بر تماشای یک فیلم سینمایی واقعا از هنر به معنای واقعی کلمه لذت میبره....

حتما حتما حتما فیلمو ببینید لطفا

اعنقااااد

محمود: به خوشمزه بودنش که شک ندارم
سیما: پس چیه نکنه نگران شرعی بودن و این جور چیزاش هستی.
محود: بله.
سیما: نه بابا اینجا ایرانه. حتما رعایت می کنن.
محمود: امیدوارم.
سیما: بهت نمیاد به این چیزا اعتقاد داشته باشی.
محمود: دارم.
سیما: لابد نماز هم میخونی.
محمود: هفده رکعت. روزی.
... (سکوت) ...
- ناامیدت کردم؟
سیما: چرا ... نه ... خیلی خوبه.

شوکران/بهروز افخمی


پینوشت: تقدیم به صاحب باغ قاصدکها


سرگذشت فرانتس کافکا:

تا فرانتس کافکا زنده بود، دیگران بیشتر از او خوشش شان نمی آمد. آلمانی ها می گفتند یهودی است و یهودی ها هم می گفتند: «حالا که خنگ دراومد مال ما باشد؟» 

آن وقت ها دنیا در وضع ناجوری بود. اروپای مرکزی از آن هم بدتر، یهودیان این ناحیه از همه بدتر و خانواده کافکا بدتر از بدتر. پدر فرانتس یک کاسب مغرور، مستبد، و مجهز به «دست بزن» بود که فکر می کرد همه کارگرهای او هستند. (مادرش هم روزی دوازده ساعت پیش او کار می کرد.) فرانتس کافکا از دست پدرش بود که به ادبیات پناه برد و در فشار خشونت پدرش بود که احساس ضعف می کرد. کافکا بعدها در نامه ای چهل و پنج صفحه ای پدرش را خطاب قرار داد و از تحقیرهایی که او در حقش می کرد نوشت. البته نامه هیچوقت به دست صاحبش نرسید. مادرش که مسئول دادن آن به دست پدر شده بود، این کار را نکرد. اما بعد مرگ کافکا نامه چاپ شد و قدرت و هراسی که در آن موج می زد، نویسندگانی مثل آندره ژید را شگفت زده کرد: «آدم چطور می تواند این را بخواند و ودائم از خودش نپرسد که این موجود جن زده من نیستم؟» 
بعد از این کافکا فقط پنج سال زنده بود؛ تا چهل سالگی، و همین طور که مریض و مریض تر می شد، بیشتر از هراس هایش می نوشت. قهرمان های او موجوداتی ناقص ضعیف و ترسو بودند. در داستان های او نامی از گل ها، درخت ها، خورشید یا منظره نیست. در این داستان ها مرده ها قیام می کنند، سگی به جستجوی معمای زندگی می رود، مردی یک شبه تبدیل به حشره ای غول آسا می شود. ترس، و احساس گناهی نامعلوم و دائمی، روح سرگردانی است که در ذهن کافکا و جسم داستان هایش حلول کرده. بعضی از منتقدان علت افسردگی، انزوا، و مریضی های کافکا را نارضایتی دائمی پدرش از او می دانند. انگار سرنوشت این طور رقم خورد که بعد از مرگ، پدرش را در کنارش دفع کنند تا در آن دنیا هم خوشی نبیند

تصاویر متفاوت از شب قدر در سراسر ایران





دیالوگهای سیاسی از زبان روح سرگردان دختر بی دین

كشف علت چراغ سبز به سریال زرد و خرافه گرای روح بازی!

مجموعه تلویزیونی «5 كیلومتر تا بهشت» كه از آغاز ماه مبارك رمضان از شبكه 3 سیما روی آنتن رفته و انتقادهای فراوانی بر آن وارد شده، شب گذشته پیام سیاسی خود را هم صادر كرد كه به صورت كاملا اتفاقی كپی سخنرانیهای تكراری برخی سیاسیون بود.

به گزارش سرویس فرهنگی «آینده»، در این بخش از این مجموعه، هنگامی كه روح امیرحسین (مهدی سلوكی) شاهد این قضایا و ظلمی كه به او می رفت بود، روح سرگردان دختری كه با او همراه است، در دیالوگ خود به انتقاد از آقاهای سیاسی پرداخت كه در عالم سیاست با وجود محرز شدن خبط و خطای فرزندانشان، حاضر به پذیرش جرم آنها نیستند و به راحتی چشم بر خطای آنان می پوشند و حاضر می شوند در كمال بی انصافی، گناه آنان را به گردن دیگران بیندازند.

در این سكانس، روح سرگردان دختر، خطاب به روح امیرحسین گفت (نقل به مضمون): «در دنیای سیاست هم هستند كسانی كه خطا و جرم فرزندانشون رو می بینن ولی حاضر نیستند كه از اونا دل بكنند و تا آخر پای خطای فرزندانشون می مونند و آخرت خودشون رو فدای دنیای بچه هاشون می كنن...».

گذاشتن این جملات در دهان بازیگری كه در قسمتهای قبل به مخاطب گفته است با وجود 20 سال روح سرگردان بودن، هنوز به اصل وجود خدا (چه رسد به بهشت و جهنم و حلال و حرام) اعتقادی ندارد، اوج خوش سلیقگی فیلمساز و مسئولین تلویزیون را نشان می دهد.

این پیام سیاسی نشان داد چگونه با وجود ضعفهای شدید این مجموعه، مسئولان تلویزیون به شدت از آن دفاع كرده و حتی برگزاری جلسه ای برای بررسی مشكلات سریال را به شدت تكذیب كرده اند؛ چرا كه با صادر كردن چنین پیام سفارشی در یك سریال كلیشه ای، ظاهرا كلیه مشكلات نظارتی و كیفی مجموعه قابل چشم پوشی می گردد!

با این وجود پخش این سریال با واكنشهای بسیار منفی در بین طیف ارزشی مواجه شده است. به عنوان نمونه، سیدعباس سیدنژاد نویسنده وبلاگ روتین های یك طلبه نوشته است:

آن دسته از كسانی كه خجالت می كشند ونمی توانند دوست دختر و دوست پسر پیدا كنند. یا داداش و یا پدر و مادرشان نمی گذارند و گیر می دهند! یا اینكه كسی آنها را به خاطر زشتی چهره و موقعیت انتخاب نمی كند! و یا اینكه پول ندارند و غیره ،  در این طرح شركت كنند.

شما با كمترین هزینه صاحب دوست دختر و دوست پسر می شوید.

فواید این طرح:

۱- هیچ كس نمی تواند جلوی شما را بگیرد!

۲- هیچ كس اصلا نمی تواند شما را ببیند!

۳- با دوست پسر و دوست دخترتان به هر نقطه از ایران وجهان كه دوست دارید، می تواند سفر كنید.

۴- وسیله ایاب و ذهاب هم منحصر به فرد می باشد!

۵- دست برادر و پدر و مادر هم به شما نمی رسد و شما می توانید در عین حال آنها را دیده و به آنها پوزخند هم بزنید!

۶- هزینه موبایل و پیامك شما به صفر می رسد!!!

۷- از گشت ارشاد هم خبری نیست!

  و مزایای دیگر...

مراحل اجرای طرح:

بسیار ساده است؛

یك عدد پاره آجر یا آهن پاره را برداشته و به نقطه مشخصی در كله خودتان بكوبید درحدی كه كاملا نمرده و به حالت " كما " بروید. شما در این حالت  راحت و آسوده با دوست دختر و دوست پسر خود ارتباط برقرار خواهید كرد، با شرایطی كه بالا عرض كردم. به همین سادگی!

ما برای عملی بودن طرح خود توصیه می كنیم از سریال "5 كیلومتر تا بهشت" شبكه 3 دیدن فرمایید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

با این فیلم ها و سریال ها ارتباط دختر و پسر رو تو این دنیا خوب خوب جا انداختید كه دست شما درد نكنه، شما رو به جان مادرتون دیگه با عالم قبر و احتضار و برزخ بازی نكنید...

از طرفی؛ این پسره كه اینقدر با حیا بوده كه به دختره نگفته دوسش داره، و آدمی متشرع بوده ، چرا روحش اینقدر پررو هست؟؟؟ بی خود نیست كه بلا نسبت شما میگن " ای تو اون روحت! "

بعدش بد نیست این فیلم نامه نویس ها قبل از نوشتن و ساختن این فیلم ها یه مطالعه ی عمیق بر عالم روح و برزخ داشته باشند.

اصلا اگر ما نخوایم درباره روح بدونیم باید كیو ببینیم؟

خداوند در قرآن درباره روح اینطور می فرماید:

"و یسئلونك عن الروح قل الروح من أمر ربی و ما أوتیتم من العلم الا قلیلاً " از تو درباره روح سؤال می‏ كنند، بگو:روح از فرمان پروردگار من است و جز اندكی از دانش به شما داده نشده است".

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره این آیه اینگونه می فرماید:"قل الروح" پاسخ كافی است از سؤال از روح و آن این كه روح از مقوله امر است كه فقط با امر الهی دفعتاً موجود می‏ شود. لذا معنای "مااوتیتم من العم الا قلیلاً " این است كه؛ علم به روح كه خداوند به شما داده، اندكی از بسیار است، چون روح موقعیتی در عالم وجود دارد و آثار و خواصی در این عالم بروز می‏دهد كه بسیار بدیع و عجیب است و شما از آن آثار بی خبرید.

شكی نیست كه محتوای این گونه فیلم ها از نوشته های بعضی از كتب غربی و دانشمندان آنها است كه ظاهرا بدجور فیلم سازان مارا جو گیر كرده است.

گفتنی است تم اصلی این سریال یك روح دختر و پسر است كه با هم دوست هستند و یكی از نقاط ضعف جدی آن، ارائه مستقیم و ناشیانه پیامهای به اصطلاح اخلاقی از زبان شخصیتها مثل حاج فتح الله و حاج آقا میرمیران است