پله پله با جشنواره کن

جشنواره کن، لارس فون تریه را تحریم کرد

یک روز پس از اینکه لارس فون تریه در نشست مطبوعاتی فیلم تازه‌اش گفت که "نازی" است و هیتلر را درک می‌کند، جشنواره فیلم کن او را تحریم کرد. 

در بیانیه‌ای که روز پنج‌شنبه ۱۹ مه منتشر شده، برگزارکنندگان جشنواره اعلام کرده‌اند که این کارگردان دانمارکی اکنون "عنصر ناخوشایند جشنواره" است. 

لارس فون تریه، چند ساعت پس از نشست مطبوعاتی، بابت اظهارنظر خود عذرخواهی کرده بود. 

او در عذرخواهی‌اش گفته بود: "من نه ضد یهود هستم و نه به هیچ وجه، تعصب نژادی دارم." 

بیانیه جشنواره یک روز پس از اکران فیلم مالیخولیا، تازه‌ترین فیلم فون تریه منتشر شده است. با وجود این، مالیخولیا همچنان در بخش اصلی مسابقه جشنواره باقی خواهد ماند. 

برگزارکنندگان اعلام کرده‌اند که هیأت مدیره در "جلسه‌‌ای فوق‌العاده"، فون تریه را "عنصری ناخوشایند" دانسته‌اند و خواستار اقدام فوری در این زمینه شده‌اند. 

آنها گفته‌اند که اظهارات کارگردان "غیرقابل پذیرش و غیرقابل تحمل است و برخلاف آرمان‌های بشری و خیرخواهانه‌ای است که جشنواره در سایه آن برگزار می‌شود." 

فون‌تریه ۵۵ ساله تاکنون یک بار برنده نخل طلای کن شده است. 

نظرات جنجالی فون تریه - که گفته می‌شود آنها را به شوخی بیان کرده - موضوع

لارس فون تریه در نشست مطبوعاتی با هیتلر همدردی کرده بود.
داغ جشنواره در روز چهارشنبه بود. 

کارگردان دانمارکی حاضران در نشست مطبوعاتی را با سخنان خود درباره اسرائیل و یهودی‌ها شگفت‌زده کرد. 

او با بیان اینکه با هیتلر احساس همدردی می‌کند، گفت با یهودی‌ها "ضدیت ندارد،... ولی اسرائیل موی دماغ است." 

لارس فون تریه آخرین بار در سال ۲۰۰۹ با فیلم ضد مسیح در جشنواره کن حضور داشت که صحنه‌های عریان جنسی و خشونت شدید در آن، مناقشه‌های زیادی در جشنواره بر پا کرد.

برگزارکنندگان جشنواره اعلام کرده‌اند که نظرات این کارگردان، جشنواره را دستخوش تلاطم کرده، و از او خواسته‌اند که "توضیح بدهد." 

"جشنواره کن هرگز اجازه نمی‌دهد که این رویداد، مجالی برای این قبیل اظهارات درباره چنین موضوعاتی بشود." 

لبخند و سکوت 

فون تریه و بازیگران فیلمش روز چهارشنبه در مراسم نخستین نمایش رسمی فیلم مالیخولیا روی فرش قرمز، لبخند بر لب داشتند. 

اما در نشست مطبوعاتی، وقتی نظرات کارگردان با سکوت سنگین حضار روبه‌رو شد، حال و هوای جلسه به کلی تغییر کرد. 

بر اساس گزارش‌ها کریستین دانست، بازیگر فیلم‌های ماری آنتوانت و اسپایدرمن، که در کنار لارس فون تریه نشسته بود، وقت خروج از جلسه، فضا را "پرتنش" توصیف کرد. 

کرستین دانست بعدتر در گفت‌و‌گویی گفت که فون تریه، "جلو دهنش را نگرفته" و "خودش را در مخمصه بزرگی انداخته است." 

در فیلم مالیخولیا که یک درام خانوادگی در آستانه آخرالزمان است، علاوه بر کرستین دانست، شارلوت گنزبورگ فرانسوی و جان هرت بریتانیایی بازی می‌کنند.

لینک خبر :

http://news.yahoo.com/s/ap/20110519/ap_on_en_mo/eu_france_cannes_lars_von_trier

منبع:bbc

تحلیل سخنان محمود احمدی نژاد در گفتگو با شبكه دوم سیما

1.

سخنان احمدی نژاد تكرار مواضع دو هفته قبل وی بود؟

سخنان شب گذشته محمود احمدی نژاد در گفتگو با شبكه دوم سیما با واكنش تحلیلگران سیاسی مواجه شده است.

به گزارش خبرنگار «آینده»، در حالی كه برخی این سخنان را دلگرم كننده و بازگشت رئیس جمهوری به موضع قبل از حوادث اخیر می‌دانند، عده ای دیگر معتقدند مهمترین بخش سخنان محمود احمدی نژاد در شب گذشته تقریبا تكرار سخنان وی پس از بازگشت از 10 روز خانه نشینی بود.

به گفته این گروه، احمدی نژاد در آن سخنان به صورت تلویحی اظهار كرد، رهبری بدون بازوان قدرتمند یعنی رییس جمهور نظراتشان پیش نمی رود و در این سخنان نیز شبیه همین موضوع را بر زبان آورد، اما به جای بازوان قدرتمند از كلمه مردم استفاده كرد تا این تصور برای برخی به وجود آید كه آیا با توجه به آنكه خود را دارای پشتوانه 24 تا 35 میلیون رای تلقی میكند و در واقع خود را نماینده نظر مردم می داند، بنابراین ولایت بدون مردم مشابه ولایت بدون رییس جمهور مقتدر ارزیابی شده است(؟) كه امیدواریم این تصور اشتباه بوده باشد.

در بخش دیگری از سخنان دوهفته قبل وی درباره «رابطه پسر و پدری» با رهبری در این سخنان نیز تكرار شد و از حدیث نبوی برای ریشه دار كردن این نظر استفاده شد كه البته این نتیجه را دارد كه رابطه همه مردم با ولی رابطه فرزند و پدری است و نه تنها احمدی نژاد.

به نظر می رسد با وجود آنكه سخنان احمدی نژاد در بسیاری از موارد مانند زیر سوال بردن مجلس و قانون بسیار مثبت تر از سخنان هفته گذشته وی بود، اما در بعد رهبری و ولایت فقیه هنوز دارای ابهامات و تردیدهای جدی است.

تاكید مكرر وی بر این كه می خواهند ولایت بدون مردم باشد و خطر از دست دادن مردم توسط رهبری، یادآور مواضع اصلاح طلبان در گذشته است، اما آیا رئیس دولتی كه تاكنون خود را مورد تایید مستقیم امام زمان(عج) می دانست و همواره بر شكاف خود با اصلاح طلبان تاكید می كرده، می تواند به این سرعت آن مواضع را تكرار كند؟

بخشی از سخنان شب گذشته احمدی نژاد:

وی با بیان اینكه می‌خواهم چند جمله در خصوص نظام و كشورمان بگویم، توضیح داد:‌ بعضی وقت‌ها دلمان برای نظام می‌سوزد، برای ولایت می‌سوزد.. نظام ولایت مترقی‌ترین و مردمی‌ترین نظام عالم است و بر این دو پایه امام و امت استوار است. این دو مجموعه نظام ولایت را تشكیل می‌دهند. ولی به عنوان رهبر و هدایتگر و ملت به عنوان عمل‌كننده، پی‌گیری‌كننده و مطالبه‌كننده است... اگر كاری بخواهد در كشور صورت بگیرد ولایت آن را ترسیم و ملت آن را عمل می‌كند. ولی بدون ملت دست بسته است. ملت بدون ‌ولی سرگشته و متفرق است. رابطه بین این دو عشق و محبت است.

رئیس جمهور ادامه داد: عاشق‌ترین انسان‌ها به مردم ولی است؛ علی (ع) حتی بر جنازه دشمن خود نیز می‌گرید و از سقوط او غمگین می‌شود لذا وقتی ما ولایت را تعریف می‌كنیم می‌گوییم ولایت سرچشمه انسان‌ها و عاشق مردم است و به همین دلیل موفق است. بنابراین هر مقداری این رابطه عاشقانه قوی‌تر باشد همبستگی، موفقیت‌ها، پیشرفت‌ها و كمال تعالی بیشتر خواهد شد.


احمدی‌نژاد با بیان اینكه مأموریت اجرای عدالت است، گفت: جمهوری اسلامی ایران به فضل الهی یك رهبر عادل دارد لذا اگر حاكم عادل بدون مردم باشد همچون علی (ع) دست بسته خواهد بود. و از آنجا كه مردم طالب عدالت هستند اگر حاكم عادلی نداشته باشند عدالت اجرا نمی‌شود. نظام ولایت فقیه یعنی اینكه همه اینها را در خود جمع كرده است. البته این نسبی است و مدعی نیستیم كه عدالت مطلق معصوم هستیم حتی خود رهبری عزیز نیز چنین ادعایی ندارد.


وی ادامه داد: ولی می‌آید تا عدالت را برپا و ولی می‌آید تا راه باز كند. بعضی‌ها می‌گویند فقط مردم. اما باید گفت مردم بدون ولی سرگشته و متفرق هستند و برخی دیگر می‌گویند فقط ولی و مردم را كنار می‌گذارند و این در حالی است كه ولی آمده كه مردم را به صحنه بكشاند.

احمدی‌نژاد ادامه داد: رابطه ما با رهبری هم شخصی و هم اعتقادی است. برخی اوقات علاقه شخصی و برخی اوقات اعتقادی و تكلیفی است. ولی مانند پدر برای جامعه است. همانطور كه پیامبر فرمودند من و علی پدر ملت هستیم. بنابراین واقعاً مشكلی در جمهوری اسلامی نیست.


بخشی از سخنان دوهفته قبل احمدی نژاد:

دكتر احمدی‌نژاد با تأكید بر آمادگی هرچه بیشتر خود برای انجام وظایف و مسؤولیت‌هایی كه ملت بر عهده دولت گذاشته است، اظهار داشت: اعتقاد و باور من این است كه یك رییس‌جمهور قوی و مقتدر موجب عزت رهبری، كشور و به‌ خصوص ملت می‌باشد. یك رییس‌جمهور قوی می‌تواند بایستد، سپر باشد، دفاع كند، امور كشور را پیش برده و موجب عزت كشور شود. هر رهبر و مدیر جامعه‌ای نیز نیازمند بازوان پرتوان است، تجربه تاریخی حاكی از آن است كه حتی زمانی كه بالاترین شخصیت‌های اعتقادی ما فاقد بازوان پرتوان بودند، اراده و منویات آنها روی زمین باقی ماند و جاری نشد.


2.

نارضایتی در صداوسیما از اقدام آقای مجری!

ر حالی كه گفته می شود برخی مدیران ارشد صداوسیما نیز از نحوه اجرای گفتگوی شب گذشته مرتضی حیدری با محمود احمدی نژاد دلگیر شده اند و این نحو گفتگوی تنظیم شده و خواندن سوالات هماهنگ شده با نهاد ریاست جمهوری را ضربه به جایگاه صداوسیما در افكار عمومی می‌دانند و به ویژه خواندن سوال درباره «حاشیه سازی! چند هفته اخیر» را كنایه به بسیاری از بزرگان نظام ارزیابی می كنند، عملكرد وی با انتقادات شدیدی در رسانه ها نیز مواجه شده و برخی قراردادهای كلان شركت تبلیغاتی شخصی حیدری با كارتل های اقتصادی وابسته به جریانی خاص را بر این گونه رفتار كه موجب مخدوش شدن اعتبار یك دهه اجرای موفق وی شده است، بی تاثیر نمی دانند.

یه گزارش بخش سیاسی «آینده»؛ شب گذشته در حالی كه حضور محمود احمدی نژاد در یك برنامه زنده تلویزیونی با تردیدها و نگرانی های فراوانی همراه بود، رئیس جمهور با ادبیات متفاوتی به صحنه آمد و به گونه ای میدان داری كرد كه مجری برنامه در نقش یك كاتالیزور برای اثربخشی بیشتر گفته های او ظاهر شد و مجری از ادبیاتی استفاده كرد كه عملاً كنایه به بزرگان نظام بود؛ طعنه ای كه هرچند پوشیده جلوه كرد اما سیاسیون و مخاطبان خاص گفت و گوی دیشب كه از كنار عبارات به سادگی نمی گذرند در قبال آنچه گفته شد، در محافل خصوصی ابراز گلایه و ناراحتی كرده اند كه چرا با تغییر لحن رئیس جمهور، تمامی دلسوزان نظام كه در دوره خانه نشینی احمدی نژاد به او هشدار دادند و هم اكنون نیز هشدارهایشان در خصوص اطرفیان رئیس دولت ادامه دارد، توسط یك مجری محب دولت «حاشیه ساز» تعبیر شدند؟!

بنا بر این گزارش بالاخره محمود احمدی نژاد شب گذشته در یك برنامه تلویزیونی مواضع را بیان كرد و بخش عمده مطالبی كه در روزهای اخیر و پس از پایان خانه نشینی اش در محافل مختلف بیان كرده بود را بازگو نمود و بر برخی مطالب گذشته نیز با ارائه كدهایی اصرار ورزید. این برنامه كه به نظر می رسید پرسش هایش به رسم چنین برنامه هایی با دفتر رئیس جمهور هماهنگ شده باشد و این هماهنگی فراتر از ارائه محورهای گفت و گو بوده است، با اجرای چهره ای همراه شد كه در برنامه های دولتی به عنوان مجری و امثالهم كم دیده نشده است؛ مرتضی حیدری كه در خصوصش حرف های بسیاری میان اهالی رسانه بیان می شود و با دولتی ها روابط حسنه ای دارد، به دستور دیگران یا به خواست خود، مسیر گفت و گو را به سمتی سوق داد كه با كوچك ترین حاشیه ای برای رئیس جمهور همراه نشود و در واقع مجری تنها وظیفه اش روخوانی پرسش هایی بود كه رئیس جمهور  احتمالا از آنها آگاه بود.


این فضا در حالی رقم خورد كه انتظار می رفت پس از اتفاقاتی كه در دولت رخ داده و از صدر تا ذیل نظام در قبال آنها موضع گرفته و دامنه اعتراضات بزرگان نظام از نقد تند تا محكومیت قاطع تناوب داشته است، رسانه ملی  برخلاف گفت و گوهای پیشین در خصوص مسائل اصلی و حواشی كه قطعاً به فعالیت دولت لطمه خواهد زد، پرسش هایی را طرح می كرد و رئیس جمهور را در مقام پاسخگویی در قبال این مسائل می گذاشت. اما آنچه دیشب رخ داد، مجالی برای تكرار نقدهای گذشته و بیان مطالبی بود كه تازگی نداشت و تنها نشان می داد احمدی نژاد هنوز حداقل در كلام بر برخی مواضع گذشته اش تاكید دارد و تا حدودی نگرانی دلسوزان نظام تا حدودی مرتفع شد. با این حال این توقعی نبود كه از برنامه شب گذشته سیما می رفت و باید مجری دولت دوست این برنامه توجیه می شد كه باید خواستار پاسخگویی رئیس دولت در قبال حواشی باشد كه در وقوعش خود او نیز سهم دارد.

پاسخگویی در قبال انتصاب اسفندیار رحیم مشایی و حفظ وی علی رغم اسنادی كه بخشی از آنها در هفته های اخیر در رسانه ها منتشر شده و اصرار نظام بر حفظ چهره هایی كه بزرگان انقلاب یك به یك به طور مستقیم یا غیرمستقیم به نقدش پرداخته اند، گفت و گو با مجری كه در مقابلش كشف حجاب كرد، رفتارهای غیرقانونی دولت در قبال ادغام وزارتخانه ها و نصب سرپرست علی رغم تصریح شورای نگهبان قانون اساسی و نادیده گرفتن قوانین مصوب مجلس همچون عدم اجرای تشكیل قانون وزارت ورزش و جوانان پس از صد روز و پیش شرط گذاشتن برای تشكیل آن تحت عنوان رفع برخی ابهامات كه باعث فلج شدن ورزش شده، علل و انگیزه های خانه نشینی پس از حكم ولایی رهبر انقلاب مبنی بر لزوم حفظ وزیر اطلاعات در كابینه و موارد بسیاری دیگر از جمله مسائلی بود كه رئیس جمهور باید شفاف به آنها پاسخ می داد.

همچنین اینكه با وجود پایان سه ماه سرپرستی نیكزاد در وزارت راه و ترابری، وضعیت اداره این وزارتخانه چگونه است، درباره ایجاد اشتغال دو و نیم میلیون نفر در سال جاری میلادی با وجود پیش بینی رشد اقتصادی بسیار بسیار پایین، یا اینكه چگونه برخلاف وعده های قبلی، هزینه های پرداختی برای آب ، برق و گاز و بنزین و ارزاق عمومی با افزایش چند برابری روبه رو شده اند، در حالی كه رئیس جمهور در همین تلویزیون، وعده داده بود افزایش ها اندك باشد، اینكه آیا اسنادی كه در خصوص دفتر ریاست جمهوری در رسانه ها مطرح می شود و موضع ریاست جمهوری تاكنون در قبالش سكوت بوده، چه توجیهی دارد، دیگر ابهاماتی است كه انتظار می رفت رئیس جمهور در قبالش شفاف سازی كند اما هنگامی كه توپ و میدان دست احمدی نژاد بود و مجری نیز صرفاً نقش پرسش خوان را ایفا می كرد، چه انتظاری می توان داشت؟

با این حال بدترین بخش گفت و گوی دیشب، فراتر از لاپوشانی كردن مسائلی بود كه در یك ماه اخیر در كشور رخ داد و هزینه سنگینی برای مملكت داشته و باعث دشمن شادی نظام شد،. مرتضی حیدری از بیان خودش یا بر اساس آنچه برایش نوشته بودند، عنوان كرد در خصوص "حاشیه‌سازی‌هایی" كه اخیراً علیه دولت در خصوص حضور شما در منزل شد (نقل به مضمون) توضیح بدهید كه رئیس جمهور نیز مسیر بحث را به سمت دیگری برد. این عنوان حاشیه سازی اگرچه برای برخی رسانه های خارجی مصداق دارد اما قطعاً نقدهای جدی خصوص این رفتار رئیس جمهور از سر دلسوزی و نگرانی توسط بزرگان نظام صورت پذیرفت؛ بزرگانی كه در كنار هم مدیریت نظام را تشكیل می دهند.

در واقع حیدری باید می پرسید در خصوص اینكه ده روز حضرتعالی در منزل تشریف داشتید و كشور در خوف و رجا بود و فضا به اوج التهاب رسید و در نهایت بزرگان نظام مستقیم و غیرمستقیم در خصوص رویكردتان هشدار دادند چه توضیحی دارید بدهید و چرا چنین حركتی انجام دادید تا بسیاری از دوستدارنتان نیز از شما دل بكنند؟ اما حیدری پرسش را به گونه ای طرح كرد كه انگار همه چیز طبیعی بوده و اتفاقات كه در آن دوره رخ داد و هنوز حواشی دولت كه هنوز ادامه دارد و به مواردی از آن در سوطر فوق اشاره شد، تقصیر دیگرانی است كه نسبت به حركت های اشتباه انتقاد می كنند! این ادبیات كه به نوعی تجمیع دلسوزان داخلی با مخالفان خارجی در نقد رفتارهای اخیر و استمراری رئیس جمهور بود، باعث ناراحتی برخی دلسوزان نظام شد كه بخشی از این اعتراضات به رویكرد گفت وگوی دیشب امروز به صورت غیرعلنی منتقل شده تا شاید فرجی حاصل شود و در میان مجریان محب دولت، یك بار یك مجری منتقد دولت نیز یافت شود و همواره باب طبع رئیس جمهور مقابلش ننشیند.

البته رئیس جمهور نیز گفت كه نه روزنامه می خواند و نه سایت ها را می بیند. صدای نمایندگان مجلس نیز كه از سوی دولت شنیده نمی شود. با رسانه های داخلی هم كه یا اصلاً مصاحبه اختصاصی نمی كند یا فقط در حد كنفرانس مطبوعاتی بدان ها می پردازد و اگر هم مصاحبه ای هست با رسانه دولت و صدا و سیماست كه وضعیت این گفت و گوها نیز كاملاً مشخص است و نمونه اش هم همین مصاحبه دیشب است كه بیشتر سخنرانی و شبه مصاحبه بود و در واقع مصاحبه چالش برانگیز با رئیس جمهور تنها حق خبرنگاران خارجی است و تنها می بایست در زمینه های بین المللی و خارجی صورت بگیرد و حق مردم از مصاحبه با رئیس جمهور خودشان در رسانه ملی خودشان، دریافت یك سری سخنان تكراری و باقی ماندن انبوه ابهامات است. با این اوصاف انگار باید به همین میزان قانع باشیم!

ساخت فیلم زیرزمینی در وسط میدان انقلاب‬!

در هفته های پیاپی كه از سال 90 سپری شده، پرمتقاضی ترین فیلم، هیچ یك از فیلم های هالیوودی نیست، بلكه فیلمی است كه همان تیپ مخاطبان طنز بمب خنده مهران در پی اش هستند؛ مجموعه ای كه می توان به قضاوت نشست كه آیا این فیلم دستاورد یك گروه آماتور است و می توان بر آن عنوان «فیلم زیر زمینی» اطلاق كرد یا باید نامش را یك اثر نسبتاً حرفه ای (به لحاظ تكنیك فیلمبرداری و نظایر آن) تلقی كرد؟

به گزارش سرویس فرهنگی - هنری «آینده»؛ پس از آنكه موسیقی خارج از استودیوها در ایران رواج پیدا كرد و با توجه به عدم وجود منع قانونی برای خرید ابزارهای مورد نیاز برای راه اندازی استودیوی خانگی، گروه های زیرزمینی شكل گرفت و قطعات  موسیقی كه شعر و ریتمشان تایید نشده، در فضای آنلاین منتشر شد، عنوان «موسیقی زیرزمینی» برایش اطلاق شد چرا كه اگرچه عمدتاً نام خوانندگان و نوازندگان مشخص بود، اما در فرایندی خارج از چهارچوب های تعریف شده و برخلاف دیگر اساتید موسیقی، این موسیقی در استودیوهای بدون مجوز و پنهان تولید می شد.

این رویه كه جدیداً برای توجیه عدم  توان معاونت سینمایی و دیگر دستگاه ها در نظارت بر روند تولید "آثار بلند سینمایی"، قرار است به این حوزه تسری داده شود، باعث شده واژه خنده دار «فیلم های زیرزمینی» نیز به فرهنگ لغات مسئولان افزوده شود كه البته باید سریع تر حذف گردد. چرا كه اصولاً چنین فیلمی حداقل در ابعاد فیلمهای بلند كه نماهای خارجی و به خصوص سطح شهرهای بزرگ را شامل شود، قابل ساختن نیست، به خصوص آنكه قرار باشد از عوامل حرفه ای بهره برداری شود.


«اوریون» ساخته علی زمانی عصمتی، «عرق سگی» به كارگردانی فریدون كشاورز و «تهران، من حراج» ساخته گراناز موسوی سه فیلم زیرزمینی است كه مبنای سناریویش هدف گذاری به قصد جشنواره های خارجی و به تصویر كشیدن مسائلی است كه مشخصاً نمایشش در یك جامعه اسلامی ممكن نیست و كارگردانش به قصد ارائه یك فیلم متفاوت از ایران به جشنواره های بین المللی و جلب توجه برای هیات داوران این فستیوال ها، سراغ این سوژه ها می رود.

اوریون روایت دختری است كه در یك ارتباط نامشروع با دوست پسرش در شهر مذهبی یزد، بكارتش را از دست می دهد و روزهای سیاهی برایش رقم می‏خورد. این فیلم در مرحله تدوین توسط مسئولان امر توقیف شد. اما معلوم نگشت بعدها چه اتفاقی افتاد كه به پنجاه و چهارمین جشنواره فیلم لندن رسید و دو بار به نمایش درآمد. این فیلم كه از اشخاص حرفه ای كمتر در روند تولیدش بهره برداری شده،  به زعم منتقد بی بی سی نیز فاقد ارزش بود: «اوریون از نظر سینمایی فیلم چشمگیری نیست و تنها علت پذیرش آن در جشنواره فیلم لندن، می تواند موضوع جنجالی آن باشد. به ویژه اینكه فیلم های دیگری كه از نظر سینمایی بهتر و قوی تری بودند امسال به این جشنواره ارسال شدند اما مورد توجه هیئت انتخاب آن قرار نگرفتند.» اما به هر حال تئوری تازه جواب داد و این فیلم در چند جشنواره كوچك جایزه هم برد تا كارگردانش صرفاٌ با عبور از خط قرمزها معروف شود.

عرق سگی درباره زندگی هفت جوان ایرانی كه در پلان های مختلف سعی در به تصویر كشیدن بخشی از مسائل جنسی موجود در جامعه امروز ایران به صورت غلو شده  دارد و تا آنجا پیش می رود كه در رقابت میان این سه فیلم گوی سبقت را می رباید و به جایی می رسد كه شاید اگر قرار باشد در اكران آمریكا قرار گیرد، حداقل رده R و البته شاید NC-17 باشد و در واقع زیر 18 سال حق تماشای این فیلم حتی با والدینشان را هم در سینماهای آمریكا نتوانند پیدا كنند.


چرا كه  آنگونه كه در اخبار توصیف شده، این فیلم حتی خطوط قرمز اخلاقی تعیین شده برای سینمای ایالات متحده را نیز در خصوص به تصویركشیدن صحنه های جنسی در نوردیده، چه رسد به خطوط قرمز فرهنگ ایران. البته هنوز نسخه ای از عرق سگی در اینترنت قرار نگرفته و توزیع هم نشده كه بتوان به عمق موضوع پی برد اما اگر ادعای سازندگان این فیلم حقیقت داشته باشد كه تمامی صحنه ها در ایران فیلمبرداری شده، یك اتفاق تكان دهنده در مملكتمان رخ داده است. عرق سگی هم در جشنواره لس آنجلس و جشنواره رم به نمایش درآمد.

در كنار اینها اما تهران من، حراج روایت دختری است كه به واسطه روابط آزاد و نامشروعی كه داشته از خانواده مذهبی اش طرد شده و حالا با پسری مقیم استرالیا در یك پارتی آشنا می شود و قصد دارد با او به استرالیا برود. اما زمان دریافت آزمایش ها برای سفر به استرالیا مشخص می شود به ایدز مبتلا شده و با رها كردنش توسط پسر، به صورت قاچاق از كشور خارج می شود. فیلم علاوه بر به تصویر كشیدن مصرف مواد مخدر، دیالوگ ها و صحنه هایی دارد كه باعث می شود در خود آمریكا در رده R  قرار گیرد، چرا كه حتی اگر فیلمی دارای صحنه های جنسی كم باشد، اما در آن مواد مخدر مصرف شود، زیر 18 سال تنها همراه والدینشان می توانند به تماشایش بپردازند.

اگرچه نمی توان منكر وقوع برخی مسائل در تهران با 12 میلون جمعیت شد اما قطعاً همچون دو فیلم دیگر مملو از غلو است و در كنار دو فیلم دیگر به  نظر حكم سیاه نمایی را دارد. این فیلم بلند كه از عوامل و بازیگر نسبتاً حرفه ای بهره برده است، برندهٔ جایزهٔ بهترین طرح فیلمنامهٔ سال 2006 در استرالیا شد و پس از تولید نیز مشابه دو فیلم دیگر در چند جشنواره نه چندان شاخص همچون تورنتو، روتردام و بوستن به نمایش درآمد و جایزه برد.

در صورتی كه از نقد این آثار كه محوریت همه آنها مسائل جنسی است، صرف نظر كنیم، این پرسش پیش می آید چگونه این فیلم های به ادعای آقایان زیرزمینی (به معنای پنهانی و البته بدون مجوز ساخته شده) تولید شده، حال آنكه آثار نهایی شامل نماهای بیرونی در خیابان ها و معابر شهرهای كشورمان نیز می‏ شود؟ به عنوان نمونه در فیلم تهران من، حراج، حتی صحنه هایی در میدان انقلاب به عنوان فینال داستان برداشته ضبط شده كه بعید است كسی تصور كند می توان دوربین فیلمبرداری برای یك اثر سینمایی را با عواملش در میدان انقلاب كاشت و بدون هزار و یك مجوز و هماهنگی تصویر برداری نمود.

آیا اینكه به فیلمی در خیابان های اصلی شهر فیلمبرداری شده و از عوامل نسبتاً حرفه ای در آن بهره برداری شده، «زیرزمینی» اطلاق شود و بدین سان با طرح ادعای ساخت پنهانی و در خفای فیلم،  از پاسخگویی در قبال ساخت چنین آثاری در ایران شانه خالی كرد، حكم لطیفه را ندارد؟ آیا بهتر نیست شمقدری و سجادپور سینمایی و همچنین دیگر مسئولان امر كه در قبال این مسئله عمدتاً سكوت اختیار كرده اند، در این خصوص توضیحی شفاف دهند كه چگونه چنین اتفاق هایی می افتد و این آقایان تا زمان اكرانش در یك جشنواره خارجی، پی به ساختش نمی برند؟

حقیقتاً پیگیری برنامه هایی همچون حمله گاه و بی گاه به خانه سینما، ساختن 3 فیلم درباره ندا آقاسلطان و قراردادن فیلتر مجوز برای ارائه فیلم های استاندارد و مجوزدار در جشنواره های خارجی برای رفع مشكلات فرهنگی سینمای ایران پراهمیت تر است، یا بررسی دقیق آثار در حال ساخت برای عدم خروج چنین محصولاتی از بدنه سینمایی؟ آیا بهتر نیست معاونت سینمایی و البته برنامه هفت به عنوان تریبون این معاونت، این وقایع كه ترجیح داده شده دیده نشود را مورد بررسی قرار دهند و در عوض اتخاذ موضع در خصوص آثار سینمایی داخل چهارچوب های نظام، جلوی ساخت چنین آثاری را در مرحله پیش تولید بگیرند.

حسن عباسی با درجه "پرفسوری" در رسانه ملی

ویندوز نرم‌افزار جاسوسی امریکا است

  مدعی شد شرکت نرم افزارسازی مایکروسافت عامل و در خدمت سازمان جاسوسی امریکا _سیا_ است. 

حسن عباسی در گفت‌وگوی امروز خود با گزارشگر یکی از شبکه‌های رادیوی ایران مدعی شد سیستم عامل ویندوز ساخت شرکت مایکروسافت در خدمت سازمان جاسوسی امریکا است و این نرم‌افزار اطلاعات شخصی افراد را ثبت و در هنگام اتصال به اینترنت برای سازمان سیا ارسال می‌کند.


وی ادامه داد: این اطلاعات شخصی اولیه افراد از سه طریق اسکن چشم؛ و ثبت انگشت و صدای کاربران دریافت می‌شود و بعد از اتصال به اینترنت سازمان جاسوسی امریکا شخص کاربر را با یک آی دی 13 رقمی می‌شناسند و تمام اطلاعات و فعالیت فرد مانند ورود به سایت‌های دانشگاه و انتخاب واحد و یا خریدهای اینترنتی بلیط‌های هواپیما برای این سازمان جاسوسی ارسال می‌شود. 

پیش از پخش این گزارش؛ مجری برنامه خبری از حسن عباسی با عنوان پروفسور عباسی یاد کرد و در پایان نیز گزارشگر رادیو گفت: آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا شرکت مایکروسافت هیچ‌گاه پیگیر کپی‌برداری از سیستم عامل‌های ویندوز خود نمی‌شود و نسخه‌های کپی این نرم‌افزار نیز در بازارها موجود است؟ 

این گفت‌و‌گو پس از خبری در مورد جولیان آسانژ موسس سایت ویکی‌لیکس پخش شد که به نقل از وی سایت فیس‌بوک عامل سیستم‌های جاسوسی امریکا معرفی شده بود. 

گفتنی است عنوان پروفسوری (Professor) بالاترین درجه علمی در بین آموزگاران دانشگاه است و پس از مربی، استادیار و دانشیار قرار دارد. صدای جمهوری اسلامی ایران درحالی حسن عباسی را با این عنوان علمی معرفی کرده است که وی فاقد چنین جایگاهی در مجامع دانشگاهی کشور است.

ریاست جمهوری اظهارات استاد اخلاق دولت را تكذیب كرد!

پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری روز شنبه با انتشار بیانیه ای خبر منتشر شده و روایت حجت الاسلام آقاتهرانی از مهلت رهبرانقلاب به احمدی نژاد برای تصمیم درباره استعفا را تكذیب كرد.

استاد اخلاق هیات وزیران اخیرا در یك سخنرانی عمومی و رسمی، به نقل مذاكرات انجام شده میان دكتر احمدی نژاد با رهبر انقلاب پرداخته و با اظهار اینكه شخصا این مسایل را از محمود احمدی نژاد شنیده است، از قول وی اعلام می كند رهبرانقلاب مهلتی تعیین كردند تا احمدی نژاد یا وزیر اطلاعات را بپذیرد، یا استعفا كند و یا نپذیرد
   
با وجود آن كه فیلم اظهارات آقاتهرانی هم منتشر شده، پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری ' مهلت رهبر انقلاب به احمدی نژاد'  از زبان حجت الاسلام آقا تهرانی و به نقل از دكتر احمدی نژاد را خبری نادرست و خلاف واقع  خواند و ضمن تكذیب این خبر، از كلیه رسانه ها درخواست كرد از انتشار هرگونه خبر غیر رسمی در خصوص رییس محترم جمهور خودداری كنند.

مرجع رسمی انتشار دیدگاه ها ،نظرات و اخبار رسمی مربوط به رییس جمهور سایت president.ir است و اخبار كه در سایر رسانه ها انتشار می یابد غیر قابل استناد می باشد.

اكنون استاد اخلاق دولت باید توضیح دهد كه چرا اظهارات رسمی ایشان كه در انتقاد از ضد ولایت فقیه خواندن دكتر احمدی نژاد از سوی برخی گروه ها بیان شد، توسط پایگاه ریاست جمهوری تكذیب شده است؟!


پی نوشت :

تصاویر:احمدی‌نژاد در مراسم عزاداری بیت رهبری

روایت آقاتهرانی از مهلت رهبرانقلاب به احمدی نژاد برای تصمیم درباره استعفا

حجت الاسلام دكتر مرتضی آقاتهرانی اخیرا در یك سخنرانی عمومی و رسمی، به نقل مذاكرات انجام شده میان دكتر احمدی نژاد با رهبر انقلاب پرداخته است.


به گزارش خبرنگار «آینده»، این استاد موسسه آیت الله مصباح كه چند سالی در آمریكا اقامت و تحصیل داشته و پس از بازگشت به ایران به یكی از چهره های حامی احمدی نژاد در قم تبدیل شد، پس از ماجراهای اخیر مربوط به دوركاری و خانه نشینی احمدی نژاد علاوه بر دارا بودن سمت استاد اخلاقی هیات وزیران به سخنگوی غیر رسمی دولت نیز تبدیل گردیده است.


 آقاتهرانی كه به گفته خودش در هفته جاری جلسه دو ساعت و نیمه ای با محمود احمدی نژاد داشته است، در یك سخنرانی رسمی كه تصاویر آن بر روی اینترنت منتشر شده، از مذاكرات محمود احمدی نژاد و رهبر انقلاب در این باره خبر داده است.


آقاتهرانی با اظهار اینكه شخصا این مسایل را از محمود احمدی نژاد شنیده است، از قول وی اعلام می كند رهبرانقلاب مهلتی تعیین كردند تا احمدی نژاد یا وزیر اطلاعات را بپذیرد، یا استعفا كند و یا نپذیرد.



وی اظهار می كند كه احمدی نژاد هنوز تصمیم خود را نگرفته است.



متن اظهارات آقا تهرانی به نقل از دكتر احمدی نژاد بدین شرح است:



«...پریشب ایشون می‏گفت: من صحبتی كردم كه بالاخره وزیر از اختیارات من هست (كه بردارم یا برندارم) یا نیست؟، حالا خوب، به نظر شما ممكنه خوبه. من به هر دلیل می گذارم، به هر دلیل برمی دارم، نمایندگان مجلس حق دخالت ندارند. انتخاب منه. حالا یا درست یا غلط انتخاب رئیس جمهور است. بر می دارم یا می گذارم و این كار را كردم.


بله، حضرت آقا باید نظر مبارك خودشان را بدهند، باید به نظرشان عنایت شود.  یا مخالفت می كنند و یا موافقت؛ از این دوحالت كه بیرون نیست. اگر موافقت كردند كه هیچ، طرف می‏رود. آمدیم مخالفت كردند، من چه وظیفه ای دارم؟


من صریحا به حضرت آقا گفتم، آقا اگر ببینم كه نظر شما هست كه باشد، ولی من نمی تونام باهاش كار كنم، آیا من حق انتقاد و گفتن دارم؟ گفتند: بله. حتی نسبت به من هم داری.



گفتم: (احمدی نژاد): آقا، حق دارم اگر نتوانستم، حتی استعفا بدهم؟

گفتند: نه، اگر خواستی بده.


خب، (آقا) یك زمانی به من دادند، من تا آن زمان فكر كنم. یا من تا آن زمان یا استعفا می‏دهم یا می پذیرم یا نمی پذیرم. آقا هرچه تدبیر كرد. این ضد ولایت فقیه است؟



این حرفی است كه خود ایشان به من زد.

من(آقا تهرانی) گفتم: نه...




گفت: این شلوغی ها پس چی چیه؟!

گفتم نمی دونم...

حزب اللهی ها دارند می گن ها... نمی دونم!


من چی كار باید بكنم؟!...»


آقاتهرانی در بخش دیگری از سخنرانی می گوید: «...احمدی نژاد چندی پیش به من می گفت دوشنبه ها كه به دیدار رهبر انقلاب می رود، تا نیمه شب به وزرا زنگ می زند تا اگر فردا زنده نماندم، دستور آقا بر زمین نماند...» بخش كوتاهی از این فیلم را می توانید در این خبر مشاهده نمایید.


لینک فیلم

http://www.adobe.com/shockwave/download/download.cgi?P1_Prod_Version=ShockwaveFlash


ابهاماتی در باره روزنامه منتسب به مشایی؛

منابع مالی هفت صبح و یكشنبه از كجا تامین می شود؟

در حالی كه نام موسسه فرهنگی هنری «ارتباط پویا» به عنوان صاحب امتیاز روزنامه «هفت صبح» و  هفته نامه «یكشنبه» اعلام شده، بررسی های به عمل آمده از برخی ابهامات در باب این سوابق و فعالیت های این موسسه حكایت دارد؛ ابهاماتی كه در صورت توسعه كمی رسانه های ذیل این موسسه بیشتر خواهد شد و از این حیث به نظر می رسد، بهترین فرصت برای پاسخگویی به پرسش های بی‏پاسخ، اسرع اوقات باشد.

به گزارش سرویس فرهنگی «آینده»؛ اگر چه از مدتها پیش بسیاری از فعالان عرصه رسانه و سایر مردم، منتظر انتشار روزنامه «هفت صبح» و هفته نامه «یكشنبه» بودند تا با دیدن نام صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن، خط و ربط آنها را با اسفندیار رحیم مشایی بسنجد و روابطشان را تحلیل كنند، انتشار این روزنامه با یك غافلگیری آغاز شد، چرا كه صاحب امتیاز روزنامه نه یك فرد، كه یك موسسه فرهنگی با عنوان «ارتباط پویا» بود. این بود كه عملاً برخی از گمانه‌زنی ها در باب افرادی كه ممكن است نام آنها در جایگاه صاحب امتیاز این روزنامه بنشیند، از اعتبار ساقط گردید.

نام موسسه مذكور در حالی به عنوان صاحب امتیاز «هفت صبح» و «یكشنبه» اعلام شده كه بررسی‌های به عمل آمده از برخی ابهامات در فرایند ثبت و فعالیت این موسسه حكایت دارد. نظر به اینكه با بررسی آرشیوهای ده سال اخیر روزنامه رسمی كشور، هیچ ردپایی از ثبت یا فعالیت‌های شركتی به این نام یافت نمی شود، برخی تصور می‏‏كنند موسسه مذكور از شفافیت موردانتظار برای اداره یك روزنامه سراسری برخوردار نیست و چه خوب است برای رفع این ابهامات هم كه شده، مسئولان ارتباط پویا با اعلام جزئیات كامل تاریخ ثبت و فهرست سوابق این موسسه، از بیشتر شدن ابهامات جلوگیری كنند، چرا كه طبق استدلال كسانی كه نسبت به فعالیت این موسسه دچار ابهامند، وقتی هیچ سابقه ای از این شركت یا موسسه در روزنامه رسمی كشور وجود ندارد، ممكن است به این معنا باشد كه یا چنین موسسه ای وجود خارجی ندارد و یا اگر هم دارد، فعالیت آن غیررسمی بوده است.


البته با توجه به آنكه هیات نظارت بر مطبوعات و معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد در كنار نهادهای قضایی امكان انتشار و توزیع روزنامه ای را بدون صاحب امتیاز رسمی صادر نمی‏كنند، این امكان نیز وحود دارد كه موسسه «ارتباط پویا» دارای پسوند و یا پیشوندی بوده كه در شناسنامه ذكر نشده، چرا كه در جستجوی سال های اخیر روزنامه رسمی چنین اسمی تنها با پسوند و پیشوند وجود داشت و حداقل «آینده» برای نخستین بار موفق به یافتن اثری از آگهی ثبت یك روزنامه در نسخه آنلاین روزنامه رسمی نشد.

درج نام یك موسسه به عنوان صاحب امتیاز روزنامه، در حالی در ارتباط با «هفت صبح» و «یكشنبه» اتفاق افتاده كه در گذشته نیز چنین فرایندی برای روزنامه های اصلاح طلب «نشاط» و «جامعه» طی شده بود و برای اولین بار افرادی چون "حمیدرضا جلایی پور" و "ماشاءالله شمس الواعظین" به قصد ایجاد یك بنیاد مطبوعاتی گسترده و انتشار نشریات مختلف در ذیل یك موسسه دست به چنین كاری زده بودند.

همین مسئله سبب شده با توجه به انتساب روزنامه «هفت صبح» و «یكشنبه» به مشایی كه البته وی منكر این ارتباطات شده و البته افكار عمومی و فعالان رسانه‌ای از آن كوتاه‌بیا نیست، برخی گمانه زنی‌ها در باب اینكه رئیس دفتر رئیس جمهور نیز قصد دارد در پوشش این موسسه، یك بنیاد مطبوعاتی گسترده و نیرومند را پی ریزی كند، به وجود آورده است؛ گمانه زنی هایی كه با در نظر گرفتن افراد دست اندركار در این روزنامه و خط و ربط آنان با اسفندیار رحیم مشایی، قابل تامل به نظر می رسد. هرچند با تكذیب مشایی پیرامون ارتباط با این رسانه‏ها همچون دیگر سایت ها و رسانه هایی كه ارتباط شان با مشایی تكذیب شده بود اما تا پیش از فیلتر، تا پای جان از مشایی دفاع می كردند، باز هم تلاش شده، رابطه ای وجود نداشته باشد!


از این گذشته نكات دیگری نیز در باب دست اندركاران «هفت صبح» وجود دارد كه مرور آنها خالی از لطف نمی تواند باشد. «علی مزینانی» مدیر مسئول معرفی شده برای روزنامه هفت صبح، به اذعان خود هفت صبح، مشاور «ابوالحسن فقیه» رئیس سازمان هلال احمر است. این در حالی است كه برخی می گویند، برخلاف آنچه در خبر هفت صبح آمده، مزینانی در حال حاضر وسعت عملی بیش از یك مشاور دارد. وی  كه در زمان تصدی گری فقیه در سازمان بهزیستی نیز مدیر روابط عمومی این سازمان بود، دانش آموخته رشته ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی است.

از سوی دیگر، برخی می گویند رابطه دوستانه ابوالحسن فقیه با رئیس دفتر رئیس جمهور نیز نكته ای است كه نمی توان منكر آن شد. چه آنكه برخی صاحب نظران، بركناری رئیس سابق هلال‌احمر كه از سرداران نهاد انقلابی سپاه بود و جایگزینی فقیه به جای وی را یكی از بزرگترین نشانه‌های رابطه نزدیك فقیه و مشایی می دانند، رابطه ای دوستانه كه طی روزهای گذشته نیز سبب برخی گمانه زنی ها در باب منابع مالی روزنامه شد و حتی كار به جایی رسیده كه واكنش «هفت صبح» نشینان نیز بر انگیخته شد و آنان با درج خبری تاكید كردند منابع مالی این روزنامه را نسبتی با سازمان هلال احمر نیست و بخش خصوصی مدیریت مالی مجموعه را به عهده دارد.

البته باید دید با اظهارات هفت صبحی ها، كدام بخش خصوصی با كدام منابع خصوصی در این بازار ضعیف اقتصادی رسانه های مكتوب كه بزرگان این حوزه ترجیح می‏دهند چاپ روزنامه هایشان را متوقف كنند، دست به این تبلیغات محیطی گسترده و چاپ روزنامه و یك هفته نامه رنگی با تعداد صفحات زیاد و این قیمت پایین و البته تحریریه خاص زده، نكته جالبی است كه پاسخ به آن، پاسخ به مابقی پرسش ها خواهد بود؛ به ویژه كه اكنون همزمان با هفت صبح، و یكشنبه بیلبوردهای گسترده و روزنامه ورزشی «تماشا»- كه به همین تیم نزدیك است- نیز نقاط مختلف تهران را پر كرده است.

در عین حال آنچه بیش از واكنش افكارعمومی به انتشار این زنجیره مطبوعات بازخورد داشته، واكنش هایی است كه برخی همكاران روزنامه نگاران اصولگرا و اصلاح طلب كوچ كرده به یكشنبه و هفت صبح داشته و با تشكیل گروهی در فیس بوك مشتمل بر چندصد روزنامه نگار و فعال رسانه‏ای، از چرخش این عده انتقاد كرده اند كه اگرچه در این كمپین آنلاین، نامی از یكشنبه، هفت صبح یا تماشا برده نشده بود، اما برخی عوامل این رسانه ها، این نوشتارها را خطاب به خود دانسته و واكنش های مستقیم و غیرمستقیمی نشان دادند كه از فیس بوك تا صفحات روزنامه مذكور مشهود بود.

سخنان خاتمی در سالروز شهادت استاد مطهری و روز معلم

سیدمحمد خاتمی: جامعه‌ای که در آن جهل و فقر و تبعیض باشد جامعه مطلوب نیست


 

رئیس‌جمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه «ایمان گلی است که در بوستان آزادی می‌روید»، گفت:«آنچه ما می‌خواهیم و انقلاب ما هم می‌خواست؛ پاسخ‌گویی حکومت در مقابل مردم و امکان انتقاد و نقد و اعتراض برای مردم است نه اینکه خدای نکرده مثل گذشته‌ها، قدرت در هاله‌ای از تقدس پوشانده شود که کسی حق سؤال و انتقاد و اعتراض نسبت به آن نداشته باشد.» 


حجت الاسلام سید محمد خاتمی در جمع معلمان با تبریک فرارسیدن روز معلم و گرامی داشت سالروز شهادت آیت‌الله دکتر مرتضی مطهری به تببین تفکرات شهید مطهری پرداخت. 

رئیس دولت اصلاحات در بخشی از سخنانش در توصیف شهید مطهری گفت: «شهید مطهری انسانی دین‌باور بود و از موضع استوار دین، انسان‌‌مدار بود و ایشان رسالت خود را دفاع از حقیقت دین و دین‌داری می‌‌دانستند با این توضیح که معتقد بودند در عرصه دین‌داری نیز خرد باید حاکمیت داشته باشد و دین باید استوار بر پایه‌های محکم منطق و برهان و خرد قرار بگیرد.» 

خاتمی در بخش دیگری از سخنانش به تحولات اخیر منطقه اشاره کرد و گفت: «این موج مبارکی که در خاورمیانه و در دنیای عرب و ان‌شاء‌الله در همه قسمت‌ها ایجاد شده و خواهد شد، موج آزادی‌خواهی، موج ضدیت با دیکتاتوری، موج مخالفت با وضعیت فوق‌العاده در تمام این کشورها، در سوریه‌، مصر، الجزایر، یمن و همه جاهای که هست می‌گویند که باید این حالت فوق‌العاده از بین برود؛ انتخابات آزاد باشد.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان همچنین با گرامی‌داشت روز کارگرتصریح کرد: «کارگر بخش زحمت کش و مؤثر جامعه است و در طول تاریخ تحولات یک قرنه کارگران ما بسیار هوشیار و بیدار عمل کرده‌اند، در همه صحنه‌ها حاضر بوده‌اند و بحمدالله تحت تأثیر تبلیغات مکاتب انحرافی قرار نگرفته‌اند و در عین حال همواره نسبت به حقوق خود حساس بوده‌اند.» 

به گزارش آفتاب، متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در جمع معلمان در ادامه می‌آید:


خوش‌آمد می‌گویم به شما عزیزان که در حساس‌‌ترین و مهم‌ترین موقعیت کشور در جایگاه بسیار ارزنده‌ای خدمت کردید و می‌کنید. 

عرض

شهید مطهری به خاطر دفاع از اندیشه درست و حاکمیت انصاف مورد غضب قرار گرفت.
ادب می‌کنم به صدها هزار معلم و مربی و کسانیکه در عرصه آموزش‌وپرورش کشور و نیز در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی تلاش می‌کنند. ای کاش عزیزانی از معلمان که گرفتارند در میان ما بودند، کسانی که در صداقت و پاکی و خدمت‌های‌شان تردیدی نیست، هر چند نمی‌خواهم بگویم هیچ‌کس اشتباه نمی‌کند ممکن است هرکس اشتباه کند ولی سوابق و انگیزه‌های آنها را می‌دانیم که اهل خدمت بودند، زحمت کشیدند، امروز در میان ما نیستند و گرفتار هستند. 

معلمان، اساتید دانشگاه‌ها، دانشجویان، حتی دانش‌آموزانی که در این طیف بودند. 

البته هر کسی که در بند گرفتار شود برای ما باعث تاسف و تاثر است ولی امروز به مناسبت روز معلم می‌گوییم ای کاش معلمانی که واقعا گناهی به آن صورت ندارند و جرمی مرتکب نشده‌اند و امروز گرفتار هستند در میان خانواده و خود ما و جامعه بودند. 

امیدواریم به لطف خداوند هر چه زودتر همچنان که بارها گفته‌ایم زندانیان آزاد شوند و فضا باز شود این به نفع کشور و نظام و همه خواهد بود و امیدواریم شاهد روزهای بهتری در این زمینه باشیم. 

نام‌گذاری هفته معلم و روز معلم به مناسبت شهادت استاد شهید مطهری نکته و تناسب بسیار مهمی دارد چرا که به حق عنوان معلم برای آیت‌الله شهید مطهری بسیار به جا است. 

گرچه در فرهنگ یونان و نیز در فرهنگ فلسفی اسلامی معلم معنای خاصی داشت و دو معلم در تاریخ و فلسفه جهانی و اسلامی نامور شدند یکی ارسطوست و دیگری فارابی که موسس فلسفه اسلامی است. 

معلم به اقتضای وضعیتی که دانش و و اندیشه و فلسفه در گذشته داشت که فلسفه و حکمت شامل همه شعب و شاخه‌های علوم و دانش‌های بشری و فنون مختلف بود به کسی می‌گفتند که صاحب تبحر در همه این رشته‌ها و شاخه‌ها باشد و به همین دلیل ارسطو را که در مابعدالطبیعه و طبیعیات و موسیقی و سیاست صاحب‌نظر بود و به خاطر جامعیتش، معلم اول گفتند و در دنیای اسلام هم فارابی که در همه رشته‌ها و شاخه‌ها و شعبه‌ها صاحب‌نظر بود معلم دوم لقب گرفت. البته امروز که دانش‌ها از هم باز شده‌اند و رشته‌های مختلفی پیدا کرده‌اند دیگر اصلا محال است کسی به این معنا معلم باشد حتی ذوالفنون‌هایی که شیخ بهایی می‌گفت باز شامل همه رشته‌ها نمی‌شود، گرچه در زمان شیخ بهایی علوم مختلف تحت عنوان حکمت مطرح می‌شد. ولی در دنیای جدید با گستردگی علوم، دیگر معلم بدان معنا تحقق پیدا نمی‌کند ولی معلم یعنی کسی که آگاهی را به جامعه ‌می‌دهد و شخصیت انسان‌ها
اسلامی که ما معتقدیم حکومت کند بدین معنا نیست که تنها یک گروه خاص و با ویژگی خاص همه امکانات را در انحصار خود بگیرد و در صدد طرد و حذف همه سلایق ولو اسلامی و شیعی بر می‌آید، بلکه غیرمسلمان هم در درون حکومت اسلامی محترم و صاحب حق است و باید باید همان حرمت و موقعیت را داشته باشد که یک مسلمان دارد.
را بر اساس آگاهی و عدل و ارزش‌ها شکل می‌دهد الان هست و رایج است. 

علامه شهید آیت‌الله مطهری علاوه بر اینکه معلم بود یعنی مدرس و تعلیم دهنده دانش‌ها و علوم بود لااقل در حیطه دانش الهی و علوم اسلامی و حتی پاره‌ای از علوم عام امروز، جامع‌الاطراف بود. در کلام، فلسفه، عرفان، تفسیر، تاریخ، فقه و سایر رشته‌هایی که وجود دارد و آثار ایشان نیز شاهد مدعی است و نیز دارای تلاش برای آگاهی بیشتر نسبت به علوم و دانش‌های زمان خودش لاقل آنچه به رشته‌هایی که به حوزه تخصص ایشان مربوط می‌شد مثل فلسفه جدید و جامعه‌شناسی و اموری نظائر آن واقعاً شهید مطهری اگر نگوییم بی‌نظیر، کم‌نظیر بود و کار ایشان هم کار معلمی بود، چه در حوزه علمیه و چه در دانشگاه. 

شهید مطهری به خاطر دفاع از اندیشه درست و حاکمیت انصاف و عقلانیت در جامعه مورد غضب قرار گرفت و بدست انسان‌های پلیدی که با رشد و پیشرفت جامعه و روشن شدن حقایق و دور شدن جامعه از تعصبات نابه‌جا مخالف بودند شهید شد. 

روز معلم به مناسبت شهادت آن بزرگوار است. بطور خلاصه اگر شهید مطهری را بخواهیم توصیف کنیم انسانی دین‌باور بود و از موضع استوار دین، انسان‌مدار بود و ایشان رسالت خود را دفاع از حقیقت دین و دین‌داری می‌دانستند با این توضیح که معتقد بودند در عرصه دین‌داری نیز خرد باید حاکمیت داشته باشد و دین باید استوار بر پایه‌های محکم منطق و برهان و خرد قرار بگیرد. 

راهی که ما برای فهم دین خدا و بسط دین خدا داریم خردی است که خدا به ما داده است و به همین دلیل یکی از پیشتازان مبارزه با الحاد از یک طرف به عنوان تفکر ضدالهی و ضدتوحیدی بودند بخصوص به آن صورت که در دوران ما رایج بود و نیز مبارزه با التقاط یعنی آمیخته شدن حق با باطل و عرضه مطالب به صورتی که بنیاد فکری و عقلانی ندارد و از هر جایی تکه‌ای گرفته شده و مجموعه ناهمگونی به نام مکتب، اندیشه و ایدئولوژی مطرح می‌شد و از طرف دیگر مبارزه با خرافات و تحریفات در در دین ایشان یکی از انسان‌هایی است که واقعاً درد داشت در مقابل خرافه‌گرایی در جوامع و جامعه اسلامی و مبارزه با تحریف و بد عرضه شدن دین و نادرست فهمیدن و فهماندن دین در جامعه. 

آثاری که شهید مطهری در زمینه تحریف‌های دینی و مبارزه با خرافات دارد و دفاع از آزاداندیشی گویای این مطلب است. 

ایمان گلی است که در بوستان آزادی می‌روید، ایمان تحمیلی نیست، ایمان را نمی‌توان به دیگران داد، در فضای آزاد با بکار انداختن خرد و عقلانیت است که انسان به خاطر فطرتی که دارد به آن حقیقت می‌رسد و ایمان می‌آورد، به همین دلیل است ایمان‌های ارثی، ایمان‌هایی که بصورت عادت درآمده است ایمان‌هایی که به خاطر تعصبات ایجاد شده است به آن صورت ارزشی ندارد. 

ایمان مبتنی بر آگاهی و انتخاب است که در فضایی که آزادی وجود داشته باشد انسان امکان انتخاب دارد و البته این فضا باید الوده به خرافات و کج‌روی‌ها و تعصبات نشود. قرآن کریم نکوهش می‌کند گذشتگان و دیگران را که در مقابل پیامبران بودند، آنان که به تعبیر قرآن کریم می‌گفتند: "إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى اثارهِم لمُّقْتَدُونَ" چون پدران ما این چنین بودند و سنت را عبارت از عادت‌هایی می‌دانستند که از گذشته به ارث رسیده است بی‌آنکه فکر خود را به کار بیاندازند این را مردود می‌داند و می‌گوید انسان باید تفکر کند. 

ایمان اصیل انسان‌ها را از دو اسارت نجات می‌دهد، از اسارت هوای نفس و شیطان و از اسارت قدرت‌های سلطه‌گری
آن چه ما می‌خواهیم و می‌گوییم و انقلاب ما هم می‌خواست همین است. یعنی نظامی که هم در آن ارزش‌های الهی باشد هم خرد و منطق و عقل بر آن حاکم باشد و هم آزادی‌های مطلوب و مشروع وجود داشته باشد و هم پاسخ‌گویی حکومت در مقابل مردم باشد و هم امکان انتقاد و نقد و اعتراض برای مردم باشد و هم حق و امکان مردم به جابجایی قدرت با انتخابات و به طریق آزاد و مسالمت‌آمیز.
که خودشان را حق مطلق می‌دانند و اجازه نمی‌دهند حق الهی و خداداد را که حاکمیت انسان بر سرنوشت او است با تشخیص و انتخاب انسان‌ها اعمال شود. با دو استبداد، دو جباریت پیامبران مبارزه کردند، جباریتی برخاسته از درون و هوس‌زدگی و قرار گرفتن بخش انسانی وجود در خدمت بخش حیوانی و دیگری جباریتی از بیرون و حاکمیت نفس‌گیر زورگویان بر جامعه. 

باری شریف‌ترین شغل که شغل انبیاء هم هست همین معلمی است و مگر نه اینکه صفت خاص پیامبر تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه انسان‌هاست اموزش و آگاهی دادن از یک طرف و پاک کردن و پالایش دادن درون برای اینکه این سنگینی‌ها از او گرفته شود و بتواند اوج بگیرد و بالا بیاید. 

جالب اینکه در آن جایی که حضرت امام علی‌(ع) از حق متقابل والی و مردم صحبت می‌کند نیز آگاهی‌بخشی و تعلیم و تأدیب جایگاه مهم دارد. واقعاً در سیر تاریخ بشر این‌طور از حق مردم در مقابل حکومت صحبت نشده است، البته حکومت حدود و اختیاراتی دارد ولی اینکه همه امکانات و همه حق در خدمت قدرت باشد و همه فرمان‌پذیری‌ها و اطاعت محض برای مردم، شیوه‌ای بوده که نوعاً در حکومت‌ها جبار وجود داشته و اسلام عزیز و امیرالمومنین است که به صراحت از حق مردم صحبت می‌کند و حق مردم بر حکومت را عبارت می‌داند از بالابردن آگاهی جامعه، فرو‌انداختن پرده‌های جهل و نادانی در جامعه و پرورش انسان‌ها. می‌فرماید حق شما بر من والی و فرمانروا عبارت است از: توفیر فیئکم علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا 

ادب در فرهنگ اسلامی و حتی ایرانی دامنه وسیعی دارد. ادیب آن کسی است که بینش و منش درست و والا دارد و ادب هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی. 

ادب آن است که بینش، عالمانه و رفتار، درست باشد و انسان برخوردار از زندگی معقول باشد. جامعه‌ای که در آن جهل و فقر و تبعیض باشد جامعه مطلوب امام علی علیه السلام نیست. حکومتی که مورد خواست و رضایت مردم نباشد حکومت مطلوب نیست. و حاکمی که درد مظلومان و عزم مبارزه با استثمارگران و زورگویان را نداشته باشد حاکم مطلوب امام علی علیه السلام نیست. 

امام بعد از حق مردم از حق حکومت سخن می‌گوید: اولین حق حکومت بر مردم انتقاد کردن، نصیحت یعنی انتقادی که توام با خیرخواهی است، اینکه آزادی مطلوب در جامعه باشد. جالب این است که آزادی و اندیشه و بیان و نقد و انتقاد را حق حکومت و وظیفه جامعه می‌داند. 

ما در سایه بینش علوی یک گام از دنیای امروز جلوتریم که می‌گوید حق آزادی اندیشه، حق انتقاد و حق بحث آزاد در جامعه و پرسش از حکومت و... باید پاس داشته شود. 

آن چه ما می‌خواهیم و می‌گوییم و انقلاب ما هم می‌خواست همین است. یعنی نظامی که هم در آن ارزش‌های الهی باشد هم خرد و منطق و عقل بر آن حاکم باشد و هم آزادی‌های مطلوب و مشروع وجود داشته باشد و هم پاسخ‌گویی حکومت در مقابل مردم باشد و هم امکان انتقاد و نقد و اعتراض برای مردم باشد و هم حق و امکان مردم به جابجایی قدرت با انتخابات و به طریق آزاد و مسالمت‌آمیز. این‌ها خواست جمهوری اسلامی بود که ریشه‌های الهی را در آن می‌بینیم. 

نه اینکه خدای نکرده مثل گذشته‌ها قدرت در هاله‌ای از تقدس پوشانده شود که کسی حق سؤال و انتقاد و اعتراض نسبت به آن نداشته باشد. جمهوری اسلامی بر آمده از اراده آزاد مردم است و قدرتی که متمرکز شده است در مقابل مردم مسئول است و مردم حق بلکه وظیفه دارند انتقاد، امر به معروف و نهی از منکر کنند و کدام نهی از منکر بالاتر از اینکه اگر مردم می‌بینند ظلمی در جامعه است، اگر فقری در جامعه است، امکاناتی از جامعه از بین می‌رود، مسائل را بیان کنند و بعداً هم بالاتر از این مردم در موقعیتی قرار بگیرند که وقتی چیزی را نپسندیدند با آزادی و اراده کاملا آزاد و امنیت کامل با انتخاب خودشان بتوانند امور را جا‌به‌جا کنند. جمهوری
در افغانستان و در جاهای دیگر و به نام خدا می‌کشتند، زنان را اسیر می‌کردند، ظلم می‌کردند، ترور و سرکوب می‌کردند و آزادی‌های مردم را می‌گرفتند و این‌ها را به نام اسلام انجام می‌دادند خوب مردم می‌گویند اگر بناست دیکتاتوری باشد باز این دیکتاتوری‌هایی که هست نامقدس است اگر یک دیکتاتوری مقدس بخواهد بیاید بهتر است که نیاید ترس از آنهاست.
اسلامی یعنی همین و ما هم ار آن دفاع می‌کنیم. همیشه هم از آن دفاع می‌کنیم. 

نکته دیگری که می‌خواهم عرض کنم اینکه اسلام در مقابل جاهلیت است. نگرانی امروز من هم که همیشه بوده و امروز هم هست اینکه خدای نکرده در این کشاکش‌ها اسلام آسیب نبیند. 

باعث تأثر است این موج مبارکی که در خاورمیانه و در دنیای عرب و ان‌شاء‌الله در همه قسمت‌ها ایجاد شده و خواهد شد، موج‌آزادی خواهی، موج ضدیت با دیکتاتوری، موج مخالفت با وضعیت فوق‌العاده در تمام این کشورها در سوریه، مصر، الجزایر، یمن و همه جاهای که هست می‌گویند که باید این حالت فوق‌العاده از بین برود. انتخابات آزاد باشد. اینها خیلی مبارک است ولی در جنبه ایجابی مسأله چگونه است؟ این موج مبارک در کشورهای اسلامی رخ می‌دهد، جاهایی که اکثریت آنها مسلمان‌اند. ما خیلی علاقمند بودیم که در مقابلش بگویند ما می‌خواهیم نظام دینی و اسلامی هم حاکم باشد و اگر در ذهن این جوامع بود که اسلام با آزادی می‌تواند سازگار باشد، با انتخابات آزاد و انتخاب مردم می‌تواند سازگار باشد و نه تنها برای مسلمانان این آزادی برای همه کسانی که در ذیل و ظل حکومت و جامعه اسلامی زندگی می‌کنند این آزادی و حرمت وجود دارد ولو دین دیگری داشته باشند همه شهروند‌اند و حقوق شهروندی دارند آن وقت می‌دیدید امروز موجی که بود جنبه ایجابی آن هم جنبه اسلامی بود. 

در گذشته نگاه می‌کنند به نام اسلام چه جباریت‌هایی صورت گرفته، در زمان ما هم در همسایگی ما یک حکومت‌های جباری که با ابتدایی‌ترین حقوق بشر سازگار نبودند امتحان خود را دادند؛ در افغانستان و در جاهای دیگر و به نام خدا می‌کشتند، زنان را اسیر می‌کردند، ظلم می‌کردند، ترور و سرکوب می‌کردند و آزادی‌های مردم را می‌گرفتند و این‌ها را به نام اسلام انجام می‌دادند خوب مردم می‌گویند اگر بناست دیکتاتوری باشد باز این دیکتاتوری‌هایی که هست نامقدس است اگر یک دیکتاتوری مقدس بخواهد بیاید بهتر است که نیاید ترس از آنهاست.
من بارها گفته‌ام و الان هم می‌گویم، که آنچه ما اصلاحات می‌نامیم تداوم انقلاب اسلامی است و تداوم حرکتی که مردم در یکصدوپنجاه سال گذشته داشته‌اند و در مشروطیت و نهضت ملی جلوه کرده و در انقلاب اسلامی جلوه روشن‌تر داشت ما همان راه را داریم. حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان، آزادی از سلطه استبداد و استعمار، پیشرفت در جامعه، مبارزه با عقب‌افتادگی و جریان یافتن عدالت در جامعه. 

عدالت هم فقط عدالت اقتصادی نیست گرچه عدالت اقتصادی بسیار بسیار مهم است. همین شهید مطهری از نکته‌های بسیار ارزنده‌ای که دارد در کتاب مبانی اقتصاد می‌فرماید عدالت در سلسله علل احکام اسلام قرار می‌گیرد. یعنی آن چیزی اسلامی است که عادلانه باشد نه اینکه ما هر برداشتی هر چیزی از اسلام داشتیم ولو در آن ظلم و تبعیض باشد آن اسلام است این اسلامی نیست! باید بسنجیم ببینیم این کارو حکمی که می‌کنیم عادلانه هست یا نه؟ اخلاق هم بسیار مهم است و من در جایی گفته ام اخلاق هم در سلسله علل احکام اسلامی است عدالت و اخلاق در خیلی جاها غریب است، ولی جایی که نام اسلام هست اگر اخلاق و عدالت لطمه ببینید زیانش به اسلام می‌رسد آن وقت بدبینی نسبت به اسلام پیدا می‌شود. ما باید از اسلام دفاع کنیم. امروز باید کاری نکنیم که جوانان ما در اینجا و در سراسر دنیا یک نوع سوء‌ظن نسبت به اسلام پیدا کنند. 

حکومت‌ها می‌آیند می‌روند، جوامع می‌گذرند، ولی ما هم وظیفه‌ای داریم که در این زمان از اسلام و چهره رحمانی و انسانی و آزادی‌ خواهانه اسلام و عدالت‌پرور اسلام و ضد شرک اسلام دفاع کنیم. 

به هر حال اسلام در مقابل جاهلیت است. وظیفه ما این است از اسلام دفاع کنیم. نگذاریم اسلام لطمه بخورد.
آنچه ما اصلاحات می‌نامیم تداوم انقلاب اسلامی است و تداوم حرکتی که مردم در یکصدوپنجاه سال گذشته داشته‌اند و در مشروطیت و نهضت ملی جلوه کرده و در انقلاب اسلامی جلوه روشن‌تر داشت ما همان راه را داریم. حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان، آزادی از سلطه استبداد و استعمار، پیشرفت در جامعه، مبارزه با عقب‌افتادگی و جریان یافتن عدالت در جامعه.
بخصوص اسلامی که مدعی است می‌تواند بر جامعه حکومت کند و ما هم به این معتقدیم. 

البته اسلامی که ما معتقدیم حکومت کند بدین معنا نیست که نه تنها یک گروه خاص و با ویژگی خاص همه امکانات را در انحصار خود بگیرد و در صدد طرد و حذف همه سلایق ولو اسلامی و شیعی بر می‌آید، بلکه غیرمسلمان هم در درون حکومت اسلامی محترم و صاحب حق است و باید باید همان حرمت و موقعیت را داشته باشد که یک مسلمان دارد. 

ان‌شاء‌الله به لطف خداوند و حرمت خون‌هایی پاکی که به پای انقلاب و نظام ریخته شد و نیت پاکی که امام داشت و معتقدم بسیاری از کسانیکه در خدمت این انقلاب و ملت بوده‌اند همان نیت پاک را داشته‌اند هر چند ممکن است همه آنهایی که انجام شده درست نباشد به حرمت آنها و به مقام و منزلت پیامبر اکرم از خدا می‌خواهیم دل‌هایمان را به هم نزدیک‌تر کند. 

شناخت وظیفه در این موقعیت خیلی مهم است. انسان مومن واقعی کسی است که هیچ‌گاه نباید مایوس شود. یکی از وظایفی که در این موقعیت برای خودم می‌دانم این است که از اسلام دفاع بکنم و به نکته دیگری هم اشاره کنم به مناسبت روز کارگر. کار و کارگری جایگاه مهمی در همه جوامع دارد. 

خوشبختانه در دوره ما سه‌جانبه‌گرایی را مورد توجه قرار دادیم. هم کارفرما، هم کارگر و هم دولت که با هم مسائل را حل کنند و بسیار هم مفید بود. به هر حال کارگر بخش زحمت‌کش و مؤثر جامعه است و در طول تاریخ تحولات یک‌قرنه کارگران ما بسیار هوشیار و بیدار عمل کرده‌اند، در همه صحنه‌ها حاضر بوده‌اند و بحمدالله تحت تأثیر تبلیغات مکاتب انحرافی قرار نگرفته‌اند و در عین حال همواره نسبت به حقوق خود حساس بوده‌اند. و پرسش این است که واقعا به حقوق خود رسیده‌اند؟ آیا امروز کارگران راضی هستند؟ پشتوانه کار و امنیت کارگر رواج و رونق تولید در جامعه است. آیا وضع تولید در جامعه مطلوب است؟ آیا کارفرمایان ما آنگونه که شایسته است می‌توانند فعال باشند؟ در حالی که در این سال‌ها از یک طرف امکانات بسیار وسیعی در اختیار دولت بوده است. از کل درآمد نفت از اول پیدایش و صدور نفت در یک قرن گذشته حدود نیمی از این درآمد در این پنج شش سال گذشته نصیب کشور شده است. از سوی دیگر نقشه راه یعنی سند چشم‌انداز پیش روی دولت بوده است. آیا در این مسیر حرکت کرده‌ایم؟ آیا رشد اقتصادی و سرمایه‌گذاری مطلوب و رواج و رونق کشاورزی و صنعت را شاهدیم؟ با ادعا مسائل حل نمی‌شود. اگر رشد ما پایین یا منفی است یعنی کار و کارگر هم دچار مشکل است! 

به هر حال برای کارگران عزیز و کارفرمایان و همه کسانی که به این مرز و بوم خدمت می‌کنند موفقیت آرزو می‌کنم. البته معتقدم امکانات کم است ولی ایا مسیر طوری است که امیدوار کننده و به سوی بهبود زندگی پیش می‌رود؟
کارگر باید کار داشته باشد همچنین حقوقی دارد باید بحث کند و از حقوق خود دفاع کند و تضمین برای آینده داشته باشد. 

در آغاز این دیدار تعدادی از حاضران ضمن بزرگداشت هفته معلم و جایگاه تعلیم و تربیت از اینکه بعضی فشارها و ‌دستگیری‌ها نسبت به معلمان اعمال می‌شود اظهار ناراحتی کردند و نسبت به رواج خرافه و مطالب بی‌اساس نسبت به دین هشدار دادند و اینکه باید هوشیار بود که شاهد انحصارطلبی فکری و ترجیح بلامرجع بعضی بینش‌ها به نام انقلاب و اسلام نباشیم. این امور از یک سو، هویت جامعه را تهدید می‌کند و از سوی دیگر سبب گریز بخش‌هایی از جامعه بخصوص جوانان از دین و نظام می‌شود. و نیز بر لزوم هر چه بیشتر آگاه کردن جامعه و ارتباط با قشرهای مختلف جامعه برای بالابردن آگاهی آنان تأکید کردند. 

در این دیدار از استاد شهید مطهری به عنوان معلم دینداری و روشنفکری و عقل‌گرایی تجلیل شد و بر لزوم پرداختن بیشتر به اندیشه‌های امام و شهید مطهری و ارزش‌های اصیل انقلاب اسلامی که متأسفانه در معرض تهدید است تأکید به عمل آمد.


منبع :آفتاب-

4عکس‌ فراموش‌نشدنی از مشایی و احمدی‌نژاد




پی نوشت:

سپهر سیاست ایران هیچگاه نام این دو ستاره درخشان خود را فراموش نخواهد کرد:

محمود احمدی نژاد

اسفندیار رحیم مشایی

دو یار غار هم و دو دوست جدا نشدنی که سالها در کنار هم هستند و هیچ چیز نتونسته بین اونها فاصله ایجاد کنه!

اسفندیار رحیم مشایی که شاید عجیب ترین و متفاوت ترین سیاست مدار تاریخ جمهوری اسلامی ایران است آشنای همگان است و شیرینکاری ها و نظریه های بدیع و خاص آقای مشایی را همه شنیده اند.

اولین بار مشایی را چند سال پیش در برنامه ای بنام نگاه 1 از شبکه اول سیما که مجری کاملا متفاوت و شفاف و بی رو دروایسی داشت شناختم:

یادمه آن موقع مشایی رییس سازمان گردشگری بود و در یک برنامه زنده تلویزیونی در پاسخ به یک سوال مجری درمورد پوشیدن لباس زیر(دقیقا گفت مایو) برای گردشگرهای خانوم و آقا در هواپیما سخن گفت که همانجا مورد اعتراض مجری قرار گرفت و مجری رک و صریح از مشایی خواست که در حرف زدنش دقت کند و مشایی جمله ای با این مضمون گفت که صحبت من درمورد دو گردشگر در هواپیما با لباس زیر و... چه عیبی دارد!

از آن زمان خیلی گذشته و مشایی اظهار نظر ها و رفتارهایی از این قبیل زیاد انجام داده و با اهالی هنر و سینما از جمله هدیه تهرانی محمد رضا گلزار لیلا اوتادی و... زیاد نشست وبرخاست داشته است.

ابعاد و کاراکتر مشایی بسیار گسترده است و زبان قاصر!

کم نبودند دولتمردانی که به دلیل انتقاد از مشایی به احمدی نژاد و پیروی از رهبری از چرخه دولت کنار گذاشته شدند و مشایی دلیل اصلی خروج آنها بود.!

حمایت همه جانبه و تمام قد احمدی نژاد از رفیق گرمابه و گلستانش بر کسی پوشیده نیست

و بهای سنگینی هم بابت ان داده ولی حاضر به کوتاه آمدن به هیچ وجه نیست!

 

نمیدانم این محمود توی این اسفندیار چی دیده که اینجوری پشتش وایساده الله اعلم...

تازه قراره که اسفندیار خان برای دوره آینده جانشین محمود هم بشه

چه اعتماد بنفسی...

چه انتخاب هوشمندانه ای!

دلچسب ترین گفتگو

خوب دیگه معطل چی هستین؟

نامه زنی عاشق....

(الکساندر نامه زنه مرحومش را به دختر میدهد تا بخواند.)

دختر نامه را که پاکت ندارد باز میکند:

بیستم سپتامبر 1966

روز تولد من!


مادر معمولا راجع به اون روز حرف میزد:

وقتی بیدار شدم خوابیده بودی

تو را دیدم که در کنارم دراز کشیده ای و نفس میکشی

رویا میدیدی الکساندر؟

دستانت تکان خوردند, مرا جستجو میکردند.

پلکهایت لرزید و دوباره به خواب فرو رفتی.

قطره ای از پشت پلکهایت لرزید...

و به را افتاد...

بچه کنارمان آهسته ناله ای کرد...

دری باز و بسته شد...

من به ایوان رفتم و گریستم

(الکساندر به رویا میرود ودر رویایش با آنا در ایوان صحبت میکند...)

اگه میتونستم  این لحظه رو ثابت نگه دارم!

اگه میتونستم مثل یک پروانه ثابت نگهش دارم...

هرگز پرواز کنان دور نمیشد.

 

من این را درکنار دریا مینویسم

دراز کشیده ام و از خود بیخود شده ام.

خانه بوی شیر گرم و یاس نمناک میدهد.

به تو مینویسم با تو سخن میگویم...

احساس میکنم بسیار به تو نزدیکم.

و تو در مقابلم می ایستی

الکساندر آیا دنیای تو را تهدید میکنم؟

من زنی عاشق هستم

 

شب هنگام به تو نگاه میکنم

نمیدانستم که خوابیده ای

یا فقط ساکت مانده ای...

نگران بودم که به چه چیزهایی ممکن بود فکر کنی...

نگران بوده ام که سرزده به سکوتت وارد شده ام

پس به تو نشان داده ام که چه آسیب پذیرم...

با تنها راهی که از بدنم میشناختم

با تنها راهی که تو احساس خطر نخواهی کرد

من زنی عاشق هستم الکساندر

 

برهنه بر شنها قدم میگذاشتم....

باد میوزید...

وکشتی به راهش ادامه میداد

دیر بیدار شده بودی

همچنان گرمای تنت را پوشیده بودی

من جرات نمیکردم این رویا را ببینم

که تو رویایم را میبینی

آه الکساندر!

اگر تنها برای یک لحظه میتوانستم باور کنم

در گریه گم میشدم.

 

Eternity and a day(تئو آنجلو پلوس1998

Girlfriend :G.f

دوست دختر اول

 


مرد آشپز:

برای دوست دخترت چی میخوای؟

پلیس223:

اون رفته...

مرد آشپز:

چرا؟

پلیس 223:

گفت که میره یه مرد دیگه رو امتحان کنه

فکر کنم حق داشته

اینهمه مرد هست

مثل غذا...

فکر کنم باید بهش همون سالاد فصل میدادم...

مرد آشپز:

مهم نیست...

میره یکی دیگه رو امتحان میکنه

میفهمه تو از همشون بهتری

دوان دوان برمیگرده پیشت...

 

 

دوست دختر دوم

 

(پلیس 223 در رستوران سر قرار منتظر اوست).

مرد آشپز(در حالیکه نامه ای در دست دارد خطاب به پلیس 223):

اون نمیاد...

ازم خواست اینو بدم به شما...

نذار اون ناامیدت بکنه...

یه دختر دیگه پیدا کن...

 

 

و

این پایان نیست ...

برای دانستن دقیق قضیه میتوانید فیلم chungking express ببینید.

 

chungking express1994: وونگ کار وای