معززی نیا درادامه می گوید : شهید آوینی  يك سيري داشته است؛ پيش از انقلاب در ايام خود انقلاب كه همان دهه 60 است تا سال 70 كه البته در آن هم جزئياتي دارد و از نيمه‌هاي سال 70 تا شهادت ايشان، آشكارا تغييراتي در نگاه ايشان اتفاق مي‌افتد. (البته من مقداري روي لفظ تغيير حساسيت دارم.) بعضي‌ها منظورشان از تغيير اين است كه يك آدم ديگر شده و مبناي فكري قبلي‌اش را كنار گذاشته بود؛ نه. همان سير تحولي كه قبلاً بود را داشت و در واقع داشت به شكل ديگري در ايشان اتفاق مي‌افتاد و تفسير من اين است كه پخته‌تر هم شده بود، حالا نمي‌شود گفت تغيير.

/نمي‌دانم اين حضور ناشناخته يعني چه؟ /

 معززی نیا درادامه می گوید :من در واقع با كساني كه مي‌خواهند اين سه مرحله را از هم جدا كنند و آن وسط يك آويني ديگري معرفي كنند به شدت مشكل دارم. به نظرم اينها همان آن طرفي‌ها هستند يعني مثلًا به زندگي سال‌هاي پيش از انقلاب آويني مي‌چسبند و مي‌گويند واقعيت وجودي اش اين بود كه در دانشكده هنرهاي زيبا درس مي‌خواند و رفيق‌هاي خوش تيپ داشته و دخترها از او خوش شان مي‌آمده است؛ آدم خوش مشربي بود و رمان مي‌خواند، فلسفه مي‌شناخت و چندان هم متشرع نبود و كارهاي ديگري هم مي‌كرد؛ مرتضي آويني واقعي اين است؟! در انقلاب حالا همه جوگير شدند و يك چيزهايي گفتند؛ حالا رهايش كن. وقتي آن دوره را داريم و افرادي هستند كه مي‌توانند آن دوره را تعريف كنند چرا به اين دوره بپردازيم. در اين دو سه سال اخير هم افرادي را ديده‌ايم كه خيلي سعي كرده‌اند زندگي پيش از انقلاب آويني را پررنگ كنند و دوستان پيش از انقلابش را پيدا كرده‌اند و يك پرونده 20 صفحه‌اي در آورده‌اند با حضور آن افراد كه بگويند آويني اين بوده است و بعد مي‌گفتند كه ما مي‌خواهيم حضور ناشناخته‌ آويني را نشان دهيم! من نمي‌دانم اين حضور ناشناخته يعني چه؟
از اين طرف هم افرادي را داريم كه وقتي بحث نگاه يك سال و نيم آخر آويني پيش مي‌آيد كتاب هيچكاك، ‌داوري در جشنواره فجر، مقالاتي كه نوشته و نگاهي كه داشته است، براي خود من پيش آمده است و ديده ام افرادي را كه گفته‌اند "نمي‌دانيم اين يكي دو سال آخر را چه كار كنيم؛ بهتر است به آن نپردازيم " و اگر رويشان شود آشكارا مي‌گويند "آن كه يك انحراف بوده؛ او از اصول انقلاب تخطي كرده بود؛ با چندتا روشنفكر بريد و خراب كرد.اصلاً خدا به لطف كرد كه او را برد تا خراب نشود و سابقه خوبش باقي بماند ". به نظر من اينها به شدت انحراف آميز است. معني اين حرف‌ها اين است كه اگر قرار است يك ماه آخر را حذف كنيم بنابراين قبل از انقلاب را هم مي‌توانيم حذف كنيم. چطور به آن تحول بها مي‌دهيم و آويني را فردي مي‌دانيم كه بعد از انقلاب و تحت تأثير امام (ره) تغيير پيدا كرد كه تغيير بسيار مباركي هم پيدا كرد و در نوشته‌هايش از آن شيدايي نسبت به امام (ره) آثاري از او باقي ماند. چطور ما از اينكه آويني از آن دوره به اين دور رسيده است، لذت مي‌برم اما چرا [جشنواره] فجر را قيچي مي‌كنيم يعني ترجيخ مي‌دهيم زياد وارد اين بحث نشويم كه آويني در آن سال‌هاي آخر چه بود و چه مي‌كرد. و بعد چرا يك سؤال مهم را پاسخ نمي‌دهيم كه در آن سال‌هاي آخر (كه من شاهد آن بودم و مي‌توانم با جزئيات اش بگويم) كه آويني در 8-9 ماه آخر زندگي‌اش تحت فشار افرادي بود كه دوست داشتند آويني همان آويني دوران جنگ بماند و او از اين بابت، ناراحت و دلگير و مغموم بود و آشكارا درباره اين حرف مي‌زد كه "مي‌خواهم از كار كناره گيري كنم؛ ديگر خسته شده‌ام و تحمل اين همه فشار را ندارم ". ايشان به خوش صحبتي و خوش اخلاقي مشهور بود ولي من اين اواخر شاهد بودم كه مي‌رفت توي اتاق سردبيري سوره و فرياد هايي مي كشيد كه من مي‌ترسيدم. (من آن موقع 18-19 سال بيشتر نداشتم و اينگونه فضاها را زياد نديده‌ بودم) و بعد از اتاق بيرون مي‌آمد و با كنترل شديدي كه روي خودش داشت، مي‌خنديد و مي‌گفت "اينها نمي‌گذارند آرام باشم؛ ببخشيد " ولي دلگير و عصباني بود و در دو ماه آخر، صدايش گرفته بود و حوصله نداشت؛ چيزي نمي گفت و گوشه‌اي مي‌نشست و علاقه داشت بيشتر از اينكه در تهران باشد، در فكه بچرخد...

 /شهید آوینی : همشهری کین را باید هفته ای یکبار دید/

 معززی نیا" درادامه می گوید :در سال‌هاي آخر شنيدم كه وقتي عكس " فيلم "همشهري كين " را گفتيم كه به ديوار بزنيم، مي‌گفت "به به، همشهري كين را بايد هفته‌اي يكبار ديد.
بله؛ مي‌توانيم بگوييم اين آدم چهار سال پيش در مقالاتش مي‌نوشت سينما تمايلش به شر بيشتر است تا خير اما اين آدم اينگونه هم بود.

 /سرگیجه هیچکاک فیلم معنوی است/

  او فيلم‌هاي هيچكاك را مي‌ديد و لذت مي‌برد و به نظرش فيلم "سرگيجه " فيلم معنوي است. اينها گفته شده و نوشته شده است. من مي‌گويم كه لطف كنيم و همه آويني را ببينيم؛ قبل از انقلاب، زمان جنگ و نزديك شهادتش را، فيلم ساز بودن و روايت فتح ساختنش، بسيجي هنرمند بودن و كتاب درباره فلسفه و تمدن غرب نوشتنش و همه اينها را با هم ببينيم. نمي‌خواهم الگويي بياورم و بگويم كه بايد حتماً روي آن تأكيد كنيم. نه؛ اصلا اصرار نمي‌كنم كه يك وجه او پر رنگ تر است ولي يك وجهش را حذف نكنيم؛ حرف من اين است.

 

 /نظرات فرج سركوهي را چاپ كرديم /

 حسین معززی نیا :قرار بود من ارديبهشت 71 در سوره ميزگردي تشكيل دهم و مجموع گزارش هايي بگيرم در مورد پديده آزاد شدن ويدئو و ماهواره كه آن سال ها بحثش بود.آويني به بنده گفت هم با ابراهيم حاتمي كيا و بهروز افخمي؛ آن كساني كه آن روز خودي حساب مي‌شدند حرف بزن و هم با فرج سركوهي و با تويسركاني.من در جوابش گفتم: واقعا نظر شما اين است!؟ ايشان‌گفت: چه اشكالي دارد، بگذاريد حرفشان را بزنند. ولي خوب البته وقتي نظرات فرج سركوهي را چاپ كرديم بيچاره شديم چون آنقدر به دفتر تلفن كردن. ببينيد درست نقطه دعوا در همين جا است، يك تفكر مي‌گويد كه فرج سركوهي حق حرف زدن ندارد، اگر شما يك مجله فرهنگي در مي‌آوريد، چرا نظر اين فرد را چاپ مي‌كنيد. چرا؟ چون فرج سركوهي خودي نيست. اصلا نقطه اختلاف همين جاست. آقاي آويني مي‌گفت: من ممكن است اعتقاد داشته باشم كه سركوهي از لحاظ سياسي‌خودي نباشد ولي از لحاظ فرهنگي كسي كه 6 سال است مجله «آدينه» را در مي‌آورد، بگذاريد حرفش را بزند.

 

معززی نیا دربخش دیگری از نشست می گوید : من مي‌گويم آقاي آويني اساسا در عرصه فرهنگ مستقر بود نه در عرصه سياست، اين نكته اول. اين آدم، آدم فرهنگي، فلسفي، فكري، حكمي است نه آدم سياسي به عنوان فعال سياسي. دوم اينكه در عرصه فرهنگ همان رفتاري را نمي‌كرد كه فكر مي‌كرد در عرصه سياست بايد انجام داد. در عرصه فرهنگ معتقد بود حرفمان را بزنيم چون چيزي كم نداريم. ما حرفمان را بزنيم، آقاي سركوهي حرفش را بزند، خانم ميلاني هم حرفش را بزند. 
در بخشهای دیگری از این نشست خبرنگار فارس از معززی نیا می پرسد :شما در مورد آن ويژه نامه كذايي «شهروند» هم سكوت كرديد ، با آن همه اتهاماتي كه وارد كردند به شهيد آويني.

*معززي نيادر جواب می گوید : اين چه حرفي است؟ من براي «شهروند» جوابي فرستادم و در شماره بعد چاپ شد و در آن براي قوچاني نوشتم كه بخش عمده ادعاهاي مطرح شده بوسيله شما باطل است .بعد هم صبر كنيد تا بنده يك چيزي را اين وسط روشن كنم، اگر مي‌خواهيد به اين نتيجه برسيد، من تعارف ندارم ؛ پيشاپيش مي گويم كه سهم امثال آقاي ده‌نمكي در اين تحريف شهيد آويني بيشتر از روشنفكر‌ها است.{البته } من منظورم شخص آقاي ده نمكي نيست.

 /معضل کتابهای آوینی/

 معززي نيادرادامه درباره انتشار کتابهای شهید آوینی می گوید :سال‌هاست ما تلاش كرديم كه كتاب هاي شهيد آويني را پخش كنيم اما رسما از اين كار جلوگيري مي كنند. كتاب فروشي‌هاي ويژه اين كشور و راسته خيابان انقلاب، كتاب‌هاي آقاي آويني را نمي‌فروشند. 

كتاب‌هاي آقاي آويني الان با تيراژهاي انبوه در اين كشور چاپ شده است و به فروش رفته ولي كتابفروشي رسمي كشور در برابر آن ها موضع دارند، مي‌گويند اين آدم نظام است و ما از آن كتاب نمي‌گيريم.

 
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901231681

 http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901210521