مردم که منتقدان هم جزئي از آنان هستند ساخته شده
است.
متأسفانه جناب ده نمکي بدون اينکه پيش از اين کمترين سابقه و تجربه کار تلويزيوني را داشته باشد، وارد عرصه سريال سازي شده که کاري کاملاً دشوار و تخصصي است و بسياري از بزرگان به راحتي جرأت ورود به آن را ندارند چرا که به حساسيت داستان آگاهند. با اين اوصاف، حالا که دستپخت جناب دهنمکي، خيلي بانمک از آب درنيامده و صداي مردم و منتقدان و کارشناسان را درآورده است، ايشان به جاي پذيرفتن نقاط ضعف کار خود و عذرخواهي از سرمايه اي که لااقل بخشي از آن تلف شده، به متهم کردن منتقدان و دشمن و ناآگاه و مغرض خواندن آنها مي پردازد. آيا به راستي اين رويه درستي است؟ يعني هيچ کس حق ندارد کار جناب دهنمکي را نقد کند فقط به اين دليل که ايشان سازنده گيشه اي ترين فيلم تاريخ سينماي ايران هستند؟! يا اينکه آثار ايشان معاذ ا... وحي منزل يا جزو مقدسات است؟!
حالا بماند که عقلاي قوم -در اينجا منظور، همان منتقدان و صاحبنظران است- بالاتفاق اخراجي هاي ايشان را به لحاظ فني و سينمايي، اثري ضعيف ارزيابي کردند و دلايل فروش آن را نه قوت فيلم، بلکه قوت کارگردان در شکستن بعضي تابوها دانستند که کسان ديگر توانايي اين کار را نداشتند و البته بکارگيري يک تيم کامل از بازيگران چهره با پشتوانه محمدرضا شريفي نيا که نبودش در دارا و ندار براي جناب دهنمکي ارزان تمام نشد.
جناب دهنمکي در وبلاگش نقدها را «فحش» مي خواند و منتقدان را «مغرضان»ي «بدخواه» که گرفتار «حجاب» اند و نمي توانند هنرش را ببينند و مي افزايد: اين حجاب اجازه قضاوت صادقانه به آنها را نمي دهد اما به هر حال حرفهاي آنها را هم مي خوانم شايد نکته آموزنده اي بين فحش هايشان باشد.
پدرام کريمي يکي از نويسندگان «دارا و ندار» هم در اظهاراتي شگفت انگيز منتقدان اين سريال را به پايمال کردن خون شهدا و جانبازان متهم کرده و مي گويد: «اين نقدها، نقد نوکيسه ها، رانت خواران اقتصادي و بي مايه هاي سياسي و اجتماعي است که تمام قد و با همه نيرو- پنهان و آشکار- دربرابرمباني انقلاب ايستاده اند! ... آناني که درظاهر مدافع ارزش ها هستند اما آنجا که بايد از جان مايه بگذارند و ازمواهب دنيوي گذر کنند، سکوت مي کنند و يا به دو پهلوگويي، بازي مي نمايند». البته ايشان اشاره اي به کارنامه اش در عرصه فيلمنامه نويسي و سابقه اش در اين حوزه تخصصي نکرده است.
اين در حالي است که خبرگزاري دولتي ايرنا، جزو اولين منتقدان سريال «دارا و ندار» بود که اين سريال را بازنده اصلي ميدان سريال هاي نوروزي خواند و نوشت: «با پخش چند قسمت از کار، پيش بيني سازندگان به يکباره فرو ريخته و فيلمنامه به شدت ضعيف و شعاري اش تماشاگران را از تماشاي ادامه کار منصرف مي ساخت. تاکيد بيش از حد روي فقر و فضيلت بخشيدن به آن که ريشه در فيلمفارسي هاي دهه چهل دارد، مجموعه را دچار مشکلات عديده اي کرده که در نهايت به ريزش مخاطب منجر شده است».
جناب دهنمکي نظرسنجي هاي متعدد انجام شده درباره سريالهاي نوروزي را که در آنها «دارا و ندار» در رتبه آخر قرار گرفته، نظرسازي مي خواند و به اين سؤال پاسخ نمي دهد که آيا از کساني مثل او توقع بيشتري براي رعايت اخلاق حرفه اي و اسلامي وجود ندارد؟
به هر حال انتظار معجزه داشتن در ساخت يک سريال تلويزيوني از کارگرداني که هيچ گونه تجربه و دانشي در اين عرصه نداشته، انتظار عاقلانه اي نيست، هر چند خودش چنين انتظاري داشته باشد، اما انتظار رعايت اخلاق حرفه اي و اسلامي، انتظاري منطقي است.
متأسفانه جناب ده نمکي بدون اينکه پيش از اين کمترين سابقه و تجربه کار تلويزيوني را داشته باشد، وارد عرصه سريال سازي شده که کاري کاملاً دشوار و تخصصي است و بسياري از بزرگان به راحتي جرأت ورود به آن را ندارند چرا که به حساسيت داستان آگاهند. با اين اوصاف، حالا که دستپخت جناب دهنمکي، خيلي بانمک از آب درنيامده و صداي مردم و منتقدان و کارشناسان را درآورده است، ايشان به جاي پذيرفتن نقاط ضعف کار خود و عذرخواهي از سرمايه اي که لااقل بخشي از آن تلف شده، به متهم کردن منتقدان و دشمن و ناآگاه و مغرض خواندن آنها مي پردازد. آيا به راستي اين رويه درستي است؟ يعني هيچ کس حق ندارد کار جناب دهنمکي را نقد کند فقط به اين دليل که ايشان سازنده گيشه اي ترين فيلم تاريخ سينماي ايران هستند؟! يا اينکه آثار ايشان معاذ ا... وحي منزل يا جزو مقدسات است؟!
حالا بماند که عقلاي قوم -در اينجا منظور، همان منتقدان و صاحبنظران است- بالاتفاق اخراجي هاي ايشان را به لحاظ فني و سينمايي، اثري ضعيف ارزيابي کردند و دلايل فروش آن را نه قوت فيلم، بلکه قوت کارگردان در شکستن بعضي تابوها دانستند که کسان ديگر توانايي اين کار را نداشتند و البته بکارگيري يک تيم کامل از بازيگران چهره با پشتوانه محمدرضا شريفي نيا که نبودش در دارا و ندار براي جناب دهنمکي ارزان تمام نشد.
جناب دهنمکي در وبلاگش نقدها را «فحش» مي خواند و منتقدان را «مغرضان»ي «بدخواه» که گرفتار «حجاب» اند و نمي توانند هنرش را ببينند و مي افزايد: اين حجاب اجازه قضاوت صادقانه به آنها را نمي دهد اما به هر حال حرفهاي آنها را هم مي خوانم شايد نکته آموزنده اي بين فحش هايشان باشد.
پدرام کريمي يکي از نويسندگان «دارا و ندار» هم در اظهاراتي شگفت انگيز منتقدان اين سريال را به پايمال کردن خون شهدا و جانبازان متهم کرده و مي گويد: «اين نقدها، نقد نوکيسه ها، رانت خواران اقتصادي و بي مايه هاي سياسي و اجتماعي است که تمام قد و با همه نيرو- پنهان و آشکار- دربرابرمباني انقلاب ايستاده اند! ... آناني که درظاهر مدافع ارزش ها هستند اما آنجا که بايد از جان مايه بگذارند و ازمواهب دنيوي گذر کنند، سکوت مي کنند و يا به دو پهلوگويي، بازي مي نمايند». البته ايشان اشاره اي به کارنامه اش در عرصه فيلمنامه نويسي و سابقه اش در اين حوزه تخصصي نکرده است.
اين در حالي است که خبرگزاري دولتي ايرنا، جزو اولين منتقدان سريال «دارا و ندار» بود که اين سريال را بازنده اصلي ميدان سريال هاي نوروزي خواند و نوشت: «با پخش چند قسمت از کار، پيش بيني سازندگان به يکباره فرو ريخته و فيلمنامه به شدت ضعيف و شعاري اش تماشاگران را از تماشاي ادامه کار منصرف مي ساخت. تاکيد بيش از حد روي فقر و فضيلت بخشيدن به آن که ريشه در فيلمفارسي هاي دهه چهل دارد، مجموعه را دچار مشکلات عديده اي کرده که در نهايت به ريزش مخاطب منجر شده است».
جناب دهنمکي نظرسنجي هاي متعدد انجام شده درباره سريالهاي نوروزي را که در آنها «دارا و ندار» در رتبه آخر قرار گرفته، نظرسازي مي خواند و به اين سؤال پاسخ نمي دهد که آيا از کساني مثل او توقع بيشتري براي رعايت اخلاق حرفه اي و اسلامي وجود ندارد؟
به هر حال انتظار معجزه داشتن در ساخت يک سريال تلويزيوني از کارگرداني که هيچ گونه تجربه و دانشي در اين عرصه نداشته، انتظار عاقلانه اي نيست، هر چند خودش چنين انتظاري داشته باشد، اما انتظار رعايت اخلاق حرفه اي و اسلامي، انتظاري منطقي است.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۰۱ ساعت 17:15 توسط mohammad
|