باید با دانشجو رفیق شد باید با دانشجو مهربانی کرد، تحویلش گرفت، دانشجو یا محصل نسبت به استادش الگوی خاصی دارد یعنی استاد باید حکم پدر داشته باشد، مهربان باشد، کمک کند با همت والا و بالا و تدبیر حکیمانه شما انشاءالله دانشجویان ما به درد بخور شوند. بالاخره اینها سرمایه های ما هستند.
متون و کتابی را معرفی نمایید که در این مقطع بتوانیم هم خودمان از آن بهره مند شویم هم توسط آن برای دانشجویان ایجاد انگیزه و کشش نماییم؟.

بهترین کتاب قرآن است بعد از آن نهج البلاغه و .... اخلاق گفتنی و درسی نیست بلکه عملی و حرکتی است اگر بخواهیم واقعاً همین اخلاق همین دعای مکارم اخلاق و خطبه متقین، 110 صفت، کم ندارد منتها اینقدر هست که انسان خودش را با کتاب و کلمات و قرآن مثل آب سر گرم کند .

نهج البلاغه مثل آب و کتابهای دیگر مثل غذا و میوه است. ممکن است کسی به موز علاقه داشته باشد و دیگری هلو بخورد اما آب را همه نیاز داریم.

قرآن بر اساس فطرت است که انسان با آن هم می تواند خودش را بشناسد هم میتواند خودش را بسازد از این جهت حکم آب را دارد همه را سیراب می کند، اگر بچه های ما با ایات قرآن ملازم باشند همه چیز هست بهترین کتاب، اخلاق ملک زاده است که به نظر من گیر می دهد بهترین کتاب اخلاق و عرفان، منازل السائرین است که گیر می دهد البته یک منزل بیشتر نیست جواب در خودش هست یک جایی است که آن منیت است همة سیر و سلوکها و اخلاقیون اینجا گیر کردند..

اخلاق می گوید ولی نفسانیت، حرف می زند چهار، پنج کلمه از این طرف و آن طرف درس خوانده اما همه اش نفسانیت. با نفسانیت کسی را نمی شود تربیت کرد، خود انسان باید بداند که جز خود سازی و خود شناسی وظیفه ای ندارد وقتی هم حرکت کرد می شود چراغ و بهترین وسیله هم قرآن است، احسن الحدیث. این درس اخلاق است از خدا گشتی همه چیز از تو گشت با خدا باشی همه چیز داری. درس اخلاق لا اله الا الله است یعنی چه؟ یعنی خداشناس شویم. خداشناس که شدیم نه بخل داریم نه حسرت داریم نه...

شما عصاره و جلوة ربانی بزرگواری چون ایت الله بهاءالدینی هستید از چیزهایی که آن بزرگوار به شما عنایت فرمود از آن ندیده ها و نشنیده ها، از زندگی آن بزرگوار ذره ای برای ما بفرمایید تا بهره کافی ببریم؟.

· ازآن آدم بزرگوار چه بگویم، گاهی انسان در مقابل دریا است اما لب تشنه است. خیلی ها خدمت پیامبر بودند به جایی نرسیدند. ما کجا و آنها کجا. آنها در یک عوالم دیگری هستند در مشهد برای ایشان فاتحه گرفتند، علما هم بودند، بنده منبر رفتم، عرض کردم آقای بهاءالدینی عمرش را در خواب و بیداری با انبیا و اولیا گذراند یعنی می خوابید و سیر می کرد و بیدار هم بود سیر می کرد مشاعرش هم کار می کرد یعنی خواب بود.

می دانست چه کسی می رود و چه کسی  می اید در یک کلمه ایشان عمرش را در عالم رؤیا و بیداری با انبیا و اولیا گذراند. بالاخره ما کجا و آنها کجا. بنده اسیر هوا و هوس خودم هستم البته هوا و هوس معقول به تشکیک، مختلف است هر کس هوا و هوس خودش را دارد بالاخره افسوس در آنچه برده ایم باختنی است هر آنچه بگذاشتیم برداشتنی است ما خیلی آدمهای بزرگ دیده ایم افسوس که چیزی نشده ایم.

 

نردی است جهان که بردنش باختن است

نرادی او به نقش کم ساختن است

دنیا به مثل چو کلبتین نرد است

برداشتنش برای انداختن است

آنچه ما باید برداریم فقط انس و یاد خداست آنچه که باید بگذاریم منیت و انانیت است...

ما که با جوانها هم در محیط دانشگاه و هم در منزل سرو کار داریم، با توجه به شرایط و مشکلات جامعة امروز باید چه برخوردی با آنها داشته باشیم؟

· بهترین کار محبت است. بچه ها به محبت احتیاج دارند، من امتحان کرده ام من با سراسر ایران سروکار دارم با یک سلام به آنها دگرگون می شوند در دانشگاه امیر کبیر دانشجویی با موهای فلان و ژست .... پوز خاصی داشت، گفتیم آمد به او گفتیم سلام، آمد بغل ما دست بوسی و احترام و ... اگر بخواهیم تکبر کنیم اصلاً نمی توانیم.

بچه های ما احتیاج به محبت دارند تشنة محبتند در خانه که محبت نمی بینند در جامعه هم که محبت نمی بینند استاد مقداری محبت کند نه اینکه به آنها رو بدهند خشونت نباشد صلابت باشد، این بهتر از هزار سخنرانی و موعظه است سخنرانی کاری نمی کند عمده عمل است با عمل و محبت. اینها بچه های شما هستند فرقی نمی کند کرامت لازم دارند ما با اسلام فرسنگها فاصله داریم اسلام دین رحمت، فتوت، انسانیت و محبت است.

بچه های ما را دارند مسیحی می کنند از بس خشونت است. امام می فرماید: بعضی ما را   

بی حرف موعظه می کنند. امام دو، سه ساعت فقط نگاه می کرد، نصیحت نمی کرد، منبر نمی رفت، موعظه نمی کرد، عملاً عملاً معلم النفس مؤدبها، راه ما راه محبت است الان بچه های ما روی یک بند هستند نه روی دیوار، یک تلنگر بزنی می افتند. خشونت، کار ما نیست اگر خواست تأدیب شود تأدیب با مسئولان امور است.

در بر خورد و رفتار با اقلیتهای دینی ما را راهنمایی فرمایید؟.

· شما باید یک دانشجوی با اخلاق پیدا کنید، اخلاقیات و کتاب خودت را بیاور، حال هر چه داری مطابق آن بگردد در اسلام در قرآن، به عنوان تحقیق و روش تحقیق.

یکی از راههای اساسی نفوذ در جامعه، تحمل حرف مخالف است، من حرفی ندارم شما حرفت را بزن حرف شما برای ما محترم است، من با انقلاب و با تشکیلات شما مخالفم. همه یک نقطه مثبت دارند چیزی که در رأس امور همه آن را قبول دارند مثلاً کلمه ای که مورد قبول همه ادیان و همه دنیا است: آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند. من دوست ندارم مزاحمم بشوی چرا صدای ساز و آوازت را بلند می کنی نمی گویم بد است اما چرا بلند می کنی، اگرصفات اخلاقی را که قبول دارند پذیرا باشند همه هدایت می شوند مگر اینکه یکی عناد داشته باشد و بخواهد اذیت کند و الا بشر فطرت دارد و فطرتش هم به همه حقایق و خوبی ها گرایش دارد. سروکار داشتن با فطرت مردم، بهترین راه است. ما می گوییم قرآن، لازم نیست که برایش قرآن بخوانیم مطلب و محتوا را بگویید مثلاً به پدر و مادر خود احسان کن. مگر بد است این بهترین روش است، همینکه او حرفهایش را بزند شما گوش بدهید بهترین کارها است اگر دوستانی هم برای کمک داشته باشید که بتوانید از آنها تغذیه شوید بسیار عالی است. شما واقعاً یک مارکسیست راستگویی را بیاورید من با او رفاقت می کنم و آمادة مصاحبه می شوم اما یک مسلمان دروغگو را  نمی توانم. اصول وسایل برای همه روشن است. اینکه می گویند قرآن، لازم نیست بهشت و عالم ذر را برایش بگویی اخلاقیات را که همه قبول دارند، آنچه را فطرت انسان قبول دارد به زبان خودش برایش باز گو کنید به نظر من برد با این آدم است.