حکم کلی: برای متزتزل کردن نگاه مردانه حجاب برمی دارند

دوستان متعددی دارم با ظاهرهایی متفاوت و هیچوقت موقع دوستی به این نیاندیشیده ام که چرا ظاهرها متفاوت است. ظاهر و پوشش و به طور مشخص حجاب را جزو انتخاب های شخصی افراد می دانم. هرچند که خود آن را می پسندم، اما انتقاد بسیار به نوع تفکر دولتی از حجاب دارم و بسیاری از رفتارها را نمی پسندم.

دوستان متعددی دارم با ظاهرهایی متفاوت و هیچوقت موقع دوستی به این نیاندیشیده ام که چرا ظاهرها متفاوت است. ظاهر و پوشش و به طور مشخص حجاب را جزو انتخاب های شخصی افراد می دانم. هرچند که خود آن را می پسندم، اما نتقاد بسیار به نوع تفکر دولتی از حجاب دارم و بسیاری از رفتارها را نمی پسندم.

مشکلی ندارم کسی ظاهر دیگری برگزیند. مشکلی ندارم دوستی بنا به انتخاب خود روسری را کنار بگذارد. اما همیشه وقتی پای مطالبات ِ زنان ِ طالب آزادی حجاب می نشینم به گونه ای دل آزرده می شوم که ایشان نیز همان روشی را  برگزیده اند که گروه مقابل و مخالفشان. بعد هم حکم های کلی ای که جامعه ایرانی آن را پس می زند را بسیار از ایشان شنیده ام. بدون اغراق اگر امروز علیرغم داشتن فعالیت اجتماعی و نوع نگاه خاص به حقوق زنان، هیچگونه احساس نزدیکی با زنان فمینیست ایرانی ندارم، تنها بخاطر نوع مواجهه ایشان با حجاب بوده و هست. در واقع ایشان برای مخالفت با چیزی که من نیز شاید بدان منتقدم روشی مشابه را برگزیده اند.(شناخت من اینگونه بوده و حکم کلی صادر نمی  کنم (.

حالا حکایت خانم داوودی که در این عرصه نام آشناست، هم شنیدنی است. مصاحبه ای با او انجام شده و گفته اند که چرا از حجاب دست کشیده و او نیز گفته که برای مخالفت با نگرش مردانه حجاب را برداشته یا برای هم شکل نشدن با آنها که نمی پسندد و چند دلیل دیگر. طوری از صحنه برداشتن حجابش نیز تعریف کرده که تصویر آن خانم ملوان انگلیسی بعد از بازگشت به کشورش جلوی چشم آدم مجسم می شود و انگار که با یک پارچه ای کثیف رو به رو بوده است، آنقدر که لازم بوده آن را به آب بسپارد!

گفتم من با کسانی که انتخابشان حجاب نیست مشکلی ندارم، اما به جد مصاحبه این خانم ناراحتم کرد. ایشان ادعای مبارزه با مردسالاری دارد و قرار است احتمالا کلی روشنفکر هم باشند، اما با وجود ادعایشان، هیچ انتخابی برای داشتن حجاب  نداشته و وقتی حجاب را برداشته احساس رها شدن از بند بسیاری از تعلقات را کرده است. بین داشتن حجاب چادر و بی حجابی آن هم در جامعه ما طیف بزرگ و رنگارنگی وجود دارد. نمی پذیرم کسی ابتدا چنین انتخابی کند و بعد دنبال دلایلش بگردد و بعد به راحتی بیاید و با لحنی اینچنین طوری سخن بگوید که گویی آنکه معتقد به حجاب است و آن را انتخاب کرده، به گونه ای تحت تسلط جامعه مردسالار است و

آرزوی روزی را دارم که آنقدر آزادی در امر انتخاب پوشش باشد، که اگر قرار شد از حجاب بنویسم، مجبور نباشم دائم توضیح بدهم که معتقد بودن به حجاب و پذیرش آن، به چه معنا نیست!

ارسال شده در مورخ ۳ فروردین ۸۹ توسط سمیه توحیدلو