1.  انتخابهای راجر ابرت

راجر ابرت، منتقد محبوب شیکاگو سان‌تایمز با انتخاب شبکه اجتماعی به عنوان بهترین فیلم‌ سالی که گذشت فهرست بهترین‌هایش را در مقاله‌ای نسبتا طولانی در وبلاگش اعلام کرده است.

انتخاب‌های او را این‌جا و دلایلش را به زودی در مقاله‌ای مفصل‌تر خواهید خواند:

1- شبکه اجتماعی

2- سخنرانی شاه

3- قوی سیاه

4- من عشق هستم

5- استخوان زمستان

6- تلقین

7- رازی در چشم‌های‌شان

8- آمریکایی

9- بچه‌ها خوب‌اند

10- نویسنده در سایه

او همچنین جایزه ویژه‌اش را به 127 ساعت دنی بویل داده و 10 فیلم زیر را به عنوان لیست دومش را هم معرفی کرده است:

همه چیزهای خوب

کارلوس

چلو

گرینبرگ

زندگی پس از مرگ

هیولاها

هرگز نگذار بروم

سوراخ خرگوش

دبیرخانه

گوشه‌نشین‌ها

او سال 2010 را سال خوبی برای سینما نمی‌داند اما معتقد است فیلم‌های فوق‌العاده‌ای در این سال به نمایش درآمده‌اند. ابرت در روزهای آینده فیلم‌های برتر هر ژانر از جمله مستند، خارجی، مهیج و انیمیشن اعلام خواهد کرد. به قول خودش با این روش فیلم‌های خوب بیشتری را معرفی خواهد کرد.


2. انتخابهای سایت imdb:

وب سایت اسلش‌فیلم با نزدیک شدن به پایان سال 2010 میلادی برترین‌های سایت IMDB را جمع‌آوری کرده است.

این فیلم‌ها البته با بهترین‌های منتقدان چندان همخوانی ندارد. با این وجود امتیازهایی که طرفداران فیلم‌ها در این سایت به فیلم‌های محبوب‌شان می‌دهند بیشتر اوقات مرجع مناسبی برای تشخیص اقبال تماشاگران به فیلم‌هاست و البته با گذشت زمان از اعتبار بیشتری هم برخوردار خواهد بود. فارغ از آن تعداد امتیازهایی که به فیلم‌ها داده می‌شود بیشتر از تمامی منابع موجود است و می‌تواند جامعه آماری بسیار مناسبی تلقی شود.

لیست بهترین‌های IMDB را در زیر می‌بینید:

1- تلقین 9 از 10

2- قوی سیاه 8.9 از 10

3- داستان اسباب‌بازی 3 8.7 از 10

4- شبکه اجتماعی 8.2 از 10

5- چگونه اژدهای خود را تربیت کنید 8.2 از 10

6- ژولیده 8.1 از 10

7- باحال 8 از 10

8- جزیره شاتر 8 از 10

9- هری پاتر و قدیسین مرگبار قسمت اول 7.9 از 10

10- اسکات پیلیگرام علیه دنیا 7.9 از 10

نکته جالب این‌که کریستوفر نولان سال 2008 هم با شوالیه تاریکی در صدر فهرست برترین‌های آن سال و بهترین‌های دهه را در اختیار داشت. حالا تلقین بهترین دهه است البته با تعداد کمتر امتیازدهندگان. تلقین هم اکنون ششمین فیلم تاریخ سینما در فهرست بهترین‌های مخاطبین این سایت است.

و دیگر این‌که شش فیلم از این فهرست بیشتر از 100 میلیون دلار در سینماهای آمریکای شمالی فروخته‌اند.


نقد های اختصاصی فیلمهای اسکار:

قوی سیاه black swan (دارن آرنوفسکی)

   سياه و سفيد

داستان فيلم در مورد بالرينيست كه قرار است در نمايش درياچه قو(اثري ازچايكوفسكي)دو نقش قوي سفيد و سياه را خودش بازي كند.او براي خلق  قوي سفيد  مشكل چنداني ندارد .

اما بوجود آوردن قوي سياه كه داراي شخصيتي آلوده ناپاك و اغواگر است براي نينا (با بازي ناتالي پورتمن) كه خود او هم مثل قوي سفيد دختري پاك و معصوم است كاري است بسيار دشوار.

كارگردان هنري باله(با بازي وينسنت كسل) بارها به او تذكر ميدهد براي ايفاي نقش قوي سياه بايد خودش را رها كند و از زير بار قواعد و الزامات بيرون بيايد. يعني در حقيقت بايد نقش را با تمام وجود لمس كند و آن را از درون پاك و ساده خود نيز عبور دهد تا بتواند  نمايش را با موفقيت به پايان برساند چرا كه او براي نقش خود رقيبي دارد كه از هر جهت براي قوي سياه بودن مناسبتر است.

مشكل از اينجا آغاز ميشود:نينا ناچار است براي كنار زدن رقيب. نيمه تاريك درونش را زنده كند و به سياهي هاي وجودش اجازه خودنمايي دهد.او كه دختري خجالتي و گوشه گير است و در 28 سالگي هنوز با مادر سختگيرش زندگي ميكند مجبور است براي موفقيت بد باشد.او در اين راه دل مادر را ميشكند به جاهايي ميرود كه تا به حال نرفته و كارهايي ميكند كه تا آنروز انجام نداده.

اما  بد بودن كه با ذات پاك و مقدس نينا (در حقيقت با ذات بشر)در تناقض است براي او مشكلاتي پديد مي آورد و رشته  توهماتي ايجاد ميكند كه روح پاك و آزاد نينا را مي آزارد.

سرانجام از دل اين اغتشاشات روحي قوي سياهي بيرون ميآيد كه حاضر است براي رسيدن به اهدافش رقيب خود را نيز نابود كند.

نينا در انتها و بعد از اجراي نمايش قوي سياه كه به خوبي هم از عهده آن بر آمده قصد دارد جنازه رقيبش را سر به نيست كند كه ناگهان متوجه ميشود رقيبش (لي لي) زنده است.و  كسي كه مرده خود اوست.

 

سكانس انتهايي فيلم و مردن نينا با آن لباس سفيد و غرق در خون    نابودي سرشت پاك و سفيد او را به خوبي نشان ميدهد.

 

دارن آرونسكي در اين فيلم به خوبي تضاد و تعارض خوب و بد. سياه و سفيد.زشت و زيبا را نمايش داده و فيلمي بوجود مي آورد كه داراي چندين لايه است.از منظري ديگر كارگردان مي كوشد تا به مخاطب بگويد خوبي و سفيدي كه از آن همان ابتدا بدون آگاهي و از سر اجبار باشد در نهايت محكوم به نابودي است و سرانجامي جز شكست ندارد.

 

ناتالي پورتمن به شايستگي از پس نقش نينا دختري كه سير نزولي سفيدي به سياهي را طي ميكند بر آمده است.زجرهاي او براي نشان دادن اندوه و غصه روح سفيدي كه از بد شدن امتناع ميكند بسيار واقعي از كار در آمده و احساس همدردي مخاطب را بر مي انگيزد. و نمايش رقصها( كه به گفته خودش بسيار سخت بوده)عالي و بدون نقص است.بي شك او لياقت جايزه گلدن گلاب و در ادامه اسكاررا دارد.  

نقد از : ف .ی